موضوع بحث درسهایی از نهج البلاغه خطبه اشباح بود، که برحسب نهج البلاغه محمد عبده شماره نود و یکم و برحسب نهج البلاغه فیض الاسلام شماره نود است. این قسمتی که خواندیم در مورد علم خداوند بود که به همه چیز احاطه دارد، کوچکترین حرکت ناچیزترین موجودات جهان را میداند و از آن غافل نیست، مخفی ترین افکار و اندیشه های مخلوقات را میداند و از آن غفلت ندارد. سخن حضرت امیرالمؤمنین (ع) در مورد علم خداوند در این خطبه از "عالم السر من ضمائر المضمرین" شروع شده و به "او ناشئة خلق و سلالة" ختم شده است.
سخنی از ابن ابی الحدید در عظمت حضرت علی (ع)
ابن ابی الحدید که یک عالم سنی مذهب معتزلی است در تمجید و تجلیل از حضرت امیرالمؤمنین (ع) راجع به این قسمت از سخنان آن حضرت میگوید: اگر نضر بن کنانة این سخنان را میشنید به حضرت ابراهیم (ع) چشم روشنی میداد و به او میگفت: آنچه را تو محکم نمودی از پایه ها و نشانه های توحید کهنه و محو نشده بلکه خداوند برای تو از پشت من فرزندی را خارج نمود که در جاهلیت عرب از علوم توحید پدید آورد آنچه را که تو در جاهلیت نبط پدید نیاوردی؛ بلکه اگر این کلمات ارزشمند را ارسطاطالیسی که معتقد بود خدا علم به جزئیات ندارد میشنید، قلبش نسبت به خداوند خاشع و مو بر بدنش راست میشد و فکرش مضطرب میگشت. ببینید آنچه بر این سخن است از زیبایی و عظمت و شوکت و متانت و روانی و شیرینی و لطف و سلاست که "لا اری کلاما یشبه هذا الا ان یکون کلام الخالق سبحانه، فان هذا الکلام نبعة من تلک الشجرة، و جدول من ذلک البحر، و جذوة من تلک النار" من کلامی که شبیه این کلام باشد نمی بینم مگر این که آن کلام، کلام خدای سبحان است که این کلام هم جوششی است از آن درخت، جویباری از آن دریا، و قطعه آتشی است از همان آتش. "و کانه شرح قوله تعالی: