میفرماید: "و مغرز الاوراق من الافنان" خداوند آگاه به اسرار است که از جمله آنها محل فرو رفتن برگها در شاخه هاست؛ وقتی برگهای یک شاخه را از آن جدا کنیم جای آنها به صورت فرو رفتگی باقی میماند، حال یک شاخه درخت چند جای فرو رفتگی و هر یک در کجای آن قرار دارد، در دنیا چند درخت وجود دارد و هر درختی چند شاخه دارد، مجموعا چند شاخه و چند فرو رفتگی در مجموع شاخه ها وجود دارد، همه آنها را خدا میداند.
"و محط الامشاج من مسارب الاصلاب"؛ "محط" به معنای محل فرود آمدن است. "امشاج" جمع "مشج" و "مشیج" به معنای مخلوط، و مقصود از آن نطفه است به این اعتبار که نطفه مرد و زن با هم مخلوط میشود و یا هر کدام مخلوط از ژنهای گوناگون است. "مسارب" جمع "مسرب" به معنای راهی است که منی در آن جاری میشود. "اصلاب" جمع "صلب" و در اصل به معنای استخوان ستون فقرات است، ولی مقصود از آن در این جمله جایی است که نطفه تولید میشود و ظاهرا منشاء اصلی نطفه مرد صلب و پشت اوست. معنای جمله این است که خداوند به محل نطفه ها که از صلب ها حرکت میکند و به رحم ها میریزد و در آنجا مخلوط میشود آگاه است.
"و ناشئة الغیوم و متلاحمها"؛ به ابرهایی که با هم جمع میشوند و یک ابر بزرگ را تشکیل میدهند "متراکم" میگویند که با "متلاحم" به یک معناست. "غیوم" به معنای ابرهاست، و "ناشئة" به معنای ابر تازه به وجود آمده است. یعنی خداوند به ابرهای تازه به وجود آمده و به ابرهای جمع شده و متراکم آگاه و داناست.
"و درور قطر السحاب فی متراکمها"؛ "درور" به معنای جریان پیدا کردن و سرازیر شدن است. "قطر" جمع "قطرة"، و "قطر السحاب" یعنی قطره های ابر؛ مقصود جریان پیدا کردن قطره های باران از ابرهای متراکم و انباشته شده است که