صفت است برای "ابل"، یعنی شترهای تشنه. "یوم وردها" ظرف زمان است برای "تداک" یعنی روز وارد شدن آنها بر لب آب، به هم خوردن شترها روزی است که برای خوردن آب رها میشوند؛ وقتی شترها را برای آب خوردن رها میکنند، از بس برای رسیدن به آب عجله میکنند هنگام دویدن به همدیگر میخورند. در این تشبیه عظمت هجوم مردم برای بیعت با آن حضرت نشان داده شده است.
این که چرا حضرت معمولا در مثالهایی که میآورند به شتر مثال میزنند مطلبی قابل توجه است، ظاهرا در آن زمان عمده سرمایه عربها شتر بوده و از همه بیشتر نام شتر بر زبانها جاری بوده است. در اعراب برای شتر اسامی زیادی وجود دارد و این به خاطر حالاتی است که برای شتر وجود دارد، اعراب برای هر یک از حالات شتر اسمی گذاشته که بیش از هزار اسم و صفت است. در اینجا حضرت خواسته اند هجوم بی نظیر مردم را برای بیعت مجسم کنند، آنها را به جمع شترهایی که مدتی تشنگی خورده و ناگهان آنها را برای خوردن آب رها کرده اند تشبیه فرموده اند.
"قد أرسلها راعیها، و خلعت مثانیها" یعنی شترهایی که صاحبانشان آنها را رها کرده، و زانوبندها را از پاهایشان باز کرده اند. "مثانی" جمع "مثناة" به معنای عقال و زانوبند است. این دو جمله همچنان دو صفت هستند برای "ابل الهیم". مقصود این است که این شترها تا وقتی که در قید و بند بوده اند تشنگی را تحمل میکردند، ولی وقتی باز شدند و از قید و بند نجات آمدند دیگر سر از پا نمی شناسند و برای هجوم آوردن بر لب آب از سر و کله هم بالا میروند. البته آوردن این دو جمله هم در اهمیت تشبیه بی تأثیر نیست.
"حتی ظننت انهم قاتلی، او بعضهم قاتل بعض لدی" هجوم برای بیعت به قدری هولناک بود که خیال کردم هجوم آورندگان قاتل جان من هستند، یا این که بعضی از آنها در حضور من قاتل بعضی دیگرند. این جمله نیز عظمت هجوم به طرف حضرت را میرساند؛ چون هدف حضرت از کشتن من یا از کشتن بعضی بعض