صفحه ۶۲۹

متمایل شدن سوراخهای گوشها برای سرقت سخنان را می‎داند؛ یعنی خدا این شنودهایی را که می‎گذارید و حرام است می‎داند، خداوند آن فالگوش ایستادنها را که گناه است آگاهی دارد.

"و مصائف الذر"؛ "مصائف" جمع "مصیف" از ماده "صیف" به معنای تابستان است، و "مصیف" به معنای محل گذراندن تابستان است. "ذر" به معنای مورچه است. "مصائف الذر" به معنای محل گذراندن مورچه ها در تابستان است؛ مورچه ها در تابستان برای این که آفتاب نخورند زیر زمین جایی را برای گذراندن تابستان تهیه می‎کنند، اینجا حضرت امیر(ع) فرموده اند: خداوند آن جایگاه مورچگان را که برای تابستان خود مهیا کرده اند می‎داند و به همه پیچ و خمهای آن آگاه است.

"و مشاتی الهوام"؛ "مشاتی" جمع "مشتی" به معنای محل گذراندن فصل زمستان است. "الهوام" جمع "هامة" است، "هامة" و "سامة" به معنای حشره دارای سم هستند با این تفاوت که "هامة" حشره ای است که سم آن کشنده است مانند مار، ولی "سامة" حشره ای است که مثل زنبور سم آن کشنده انسان نیست. خلاصه معنای جمله چنین است که خداوند محل گذراندن فصل زمستان این حشرات را هم می‎داند.

"و رجع الحنین من المولهات"؛ "رجع" به معنای برگشتن است. "حنین" به معنای ناله است. "رجع الحنین" به معنای برگشت ناله است. "مولهات" جمع "مولهة" به معنای زن محزون و ناله کننده است، مانند زنی که بچه او مرده باشد. پس معنای جمله چنین است که خداوند برگشت ناله های زنان بچه مرده و آه و فغانهای آنان را هم می‎داند.

"و همس الاقدام، و منفسح الثمرة من ولائج غلف الاکمام، و منقمع الوحوش من غیران الجبال و اودیتها، و مختباء البعوض بین سوق الاشجار و الحیتها"

ناوبری کتاب