"ضمائر" است. "متخافتین" از ماده "اخفات" به معنای مخفی کنندگان است. یعنی خداوند عالم به اسراری است که در سخن های در گوشی مخفی شده است.
"و خواطر رجم الظنون"، این نیز عطف بر "ضمائر" است. "خواطر" جمع "خاطرة" و به معنای خاطرات است. "رجم" به معنای پرتاب کردن تیر است. "ظنون" جمع "ظن" به معنای گمان است. "رجم الظنون" یعنی پرتاب کردن گمانها. میفرماید: خداوند خاطره های گمانهای انداخته شده را هم میداند، آن گمانهای بدی که نسبت به دیگران داشته ای و در دل مخفی کرده ای، یا آن گمانهای بدی را که در خاطره ات میگذرانی، همه اش مورد توجه خداست.
"و عقد عزیمات الیقین"؛ "عقد" جمع "عقدة" به معنای گره است. "عقدة الیقین" به معنای گره های یقین است، مثلا شما در قلب خود به چیزهایی یقین پیدا میکنی و به آن دل میبندی، به چنین چیزهایی "عقد یقین" میگویند. "عزیمات" جمع "عزیمة" به معنای عزم و تصمیم است؛ گره های تصمیم های یقین همان چیزهایی است که در قلب انسان است و چه بسا به آنها ترتیب اثر هم بدهد؛ فرض کنید بر اثر یقینی که نسبت به فلان کس دارید تصمیمی علیه او میگیرید، خداوند به همین تصمیم هم آگاهی و علم دارد.
"و مسارق ایماض الجفون"؛ "مسارق" جمع "مسرق" مصدر میمی از "سرقت" به معنای دزدیهاست. "ایماض" نگاه مخفیانه چشم است. "جفون" به معنای پلکهای چشم است. "مسارق" نیز مانند جملات قبل عطف بر "ضمائر" است و همه اینها جزو اسرار هستند. یعنی این که شما مخفیانه و زیرچشمی به نوامیس مردم خیانت کرده و آنها را نگاه کرده ای، مورد توجه خداست و او میداند.
"و ما ضمنته اکنان القلوب و غیابات الغیوب، و ما اصغت لا ستراقه مصائخ الاسماع، و مصائف الذر، و مشاتی الهوام، و رجع الحنین من المولهات"