"و جعله خالجا لاشطانها"؛ "خالج" از ماده "خلج" و در اصل لغت به معنای جذب است، "خالج" یعنی جاذب و حرکت دهنده. "اشطان" جمع "شطن" به معنای طناب است. معنای جمله این است که: خداوند مرگ را جذب کننده رشته های عمر قرار داده است.
"و قاطعا لمرائر اقرانها"؛ "مرائر" جمع "مریر و مریرة" به معنای طنابی است که پرتاب و محکم باشد. "اقران" که در بعضی نسخه ها "قرائن" ذکر شده هر دو جمع "قرن" هستند، که برخلاف قاعده آمده و به معنای آن قطعه طنابی است که دو شتر را به هم میبندند. "قاطعا" به معنای قطع کننده است و به "خالجا" در جمله قبل عطف شده است و اصل جمله چنین میشود: "و جعله قاطعا لمرائر اقرانها" یعنی خداوند مرگ را قطع کننده طنابهای متصل کننده و به هم پیوند دهنده قرار داد، به تعبیر دیگر پاره کننده رشته محکم عمر قرار داد.
دامنه نامحدود علم خداوند
"عالم السر من ضمائر المضمرین، و نجوی المتخافتین، و خواطر رجم الظنون، و عقد عزیمات الیقین، و مسارق ایماض الجفون"
(خداوند متعال به اسرار آنهایی که اسرار خود را پنهان میکنند، و به سخن آهسته آنان که سخن خود را آهسته میگویند، و به آنچه در اثر گمانها در خاطره ها خطور میکند، و آنچه در اثر یقین بر آنها تصمیم میگیرند، و به نگاههای دزدانه گوشه چشمی عالم و آگاه است.)
"سر" به معنای چیزهای پوشیده و مخفی است، و آن را به وسیله "من بیانیه" بیان کرده و فرموده است: "من ضمائر المضمرین" یعنی آن چیزهایی که در دل اشخاص مخفی است. "عالم السر من ضمائر المضمرین" خداوند دانای اسراری است که در دلهای مضمرین وجود دارد.
"و نجوی المتخافتین"؛ "نجوی" به معنای در گوشی سخن گفتن، و عطف به