خلقت مرگ و اندازه گیری آن
"و خلق الاجال فاطالها و قصرها، و قدمها و اخرها، و وصل بالموت اسبابها، و جعله خالجا لا شطانها، و قاطعا لمرائر اقرانها"
(و سرآمد عمرها را تعیین نمود برخی را طولانی و برخی را کوتاه، مرگ برخی را جلو انداخت و برخی دیگر را به تأخیر انداخت، موجبات مرگ را فراهم کرد، و مرگ را کشنده طنابهای دراز عمرها، و پاره کننده رشته های تابیده آنها قرار داده است.)
"آجال" جمع "اجل" به معنای پایان و سرآمد وقت و عمر است؛ میفرماید: "و خلق الاجال فأطالها و قصرها" خداوند اجلها را خلق کرده و همین اجلها را برای بعضی از مردم طولانی و برای بعضی دیگر کوتاه قرار داده است ! "و قدمها و اخرها" مرگ را برای بعضی اشخاص مقدم داشت و جلو انداخت و برای بعضی دیگر آن را تأخیر انداخت؛ مثلا فرزند زودتر از پدر، و برادر کوچکتر زودتر از برادر بزرگ میمیرد. احتمال دیگری هم در معنای این جمله وجود دارد و آن این که: مثلا ساختمان وجودی یک فرد اقتضای شصت سال عمر را دارد، ولی اگر صله رحم کند یا صدقه دهد هفتاد سال طول میکشد، و اگر ترک رحم کند یا صدقه ندهد عمرش کوتاه میشود و پنجاه ساله از دنیا میرود؛ پس ممکن است خداوند عمر انسان را در اثر قطع رحم کوتاهتر از حد اقتضا کند و اجل او را مقدم اندازد، و ممکن است بر اثر صله رحم آن را طولانی تر از حد اقتضا کند و اجل او را تأخیر بیندازد.
"و وصل بالموت اسبابها"؛ "اسباب" جمع "سبب" در اصل به معنای طناب است؛ در لغت عربی الفاظ زیادی داریم که به معنای طناب آمده است؛ مثلا در همین عبارت حضرت "شطن" و "قرن" نیز به معنای طناب هستند. طناب وسیله مرگ است. خلاصه معنای جمله چنین است که خداوند اسباب مرگ را به آن وصل کرده است؛ یعنی طناب و علت مرگ به مرگ متصل است و مرگ را پدید میآورد.