از کلمه اول این خطبه (فتداکوا) معلوم است که این خطبه هم جزئی از یک خطبه است و این اول خطبه نیست،این خطبه مشابهت زیادی با خطبه چهل و سوم دارد، ولی قرائنی که جزئی از آن باشد وجود ندارد. برخی از شارحان معتقدند حضرت در این خطبه راجع به کسانی سخن گفته اند که اصرار به شروع جنگ با معاویه مینمودند،شرح ابن میثم، ج 2، ص 144؛ و منهاج البراعة، ج 4، ص 325 اما این برخلاف ظاهر کلام است و به نظر میرسد این قسمت از سخنان حضرت مربوط به روزهای نخستین بیعتشان است که مردم اطراف حضرت را گرفته بودند به طوری که خود حضرت میفرماید: مردم از هر طرفی به من هجوم آوردند آن چنان که پاهایم را فشار داده و ردایم را پاره کردند.نهج البلاغه، خطبه شقشقیه (خطبه سوم) البته مقصود حضرت این است که من نرفتم دنبال اینها، و این مردم بودند که برای بیعت با من این چنین اطرافم را گرفتند و با من بیعت کردند.
حکایت هجوم مردم برای بیعت با علی (ع)
"فتداکوا علی تداک الابل الهیم یوم وردها، قد ارسلها راعیها، و خلعت مثانیها، حتی ظننت انهم قاتلی، او بعضهم قاتل بعض لدی"
(پس مردم بر من هجوم آوردند مانند هجوم شتران تشنه هنگام وارد شدنشان برای آشامیدن آب که پای بندشان باز شده و ساربان آنها را رها کرده باشد، به گونه ای که گمان کردم میخواهند مرا بکشند، یا این که بعضی قصد کشتن بعض دیگر را نزد من داشتند.)
"تداکوا" از ماده "دک" و مصدر آن "تداک" به معنای کوبیدن است. "تداک الابل الهیم" مفعول مطلق نوعی است برای فاعل "تداکوا"، یعنی این مردم هجوم آوردند و خودشان را به من میزدند مانند هجوم شترهای تشنه. "هیم" جمع "اهیم"