را از چیزهایی که بر ربوبیت خدا تأکید میکند و از چیزهایی که موجب شناخت بین بندگان و خدا و موجب وصول بندگان به خدا میشود، خالی نگذاشته است.
"بل تعاهدهم بالحجج علی السن الخیرة من انبیائه، و متحملی ودائع رسالاته، قرنا فقرنا، حتی تمت بنبینا محمد(ص) حجته، و بلغ المقطع عذره و نذره"
(بلکه تجدید عهد فرمود با ایشان به وسیله دلیلهایی که به زبان برگزیدگان از پیغمبران خود و حاملان رسالت خویش جاری فرمود، در قرنی بعد از قرنی، تا این که رسالت به پیغمبر ما حضرت محمد(ص) که حجت بالغه او بود تمام شد، و به وسیله او عذر خداوند در عذاب معصیتکاران و ترساندن آنها از آتش به پایان رسید.)
"تعاهد" از "تعاهد" و ریشه آن "عهد" به معنای پیمان است، "تعاهد" به معنای ادامه پیمان و توجه به آن است. "حجج" جمع "حجة" به معنای دلیل است. "السن" جمع "لسان" است. "بل" برای اضراب از "لم یخلهم" در جمله قبل است. میفرماید: بعد از قبض روح حضرت آدم (ع) جهان را خالی از هادی نگذاشت، بلکه با آنان عهد و پیمان کرد، به این گونه که دلیلها را بر زبانهای بهترین هایی از پیامبران و بر تحمل کنندگان ودیعه های رسالتش جاری فرمود، و این تعاهد قرن بعد از قرن ادامه داشت "حتی تمت بنبینا محمد(ص) حجته" تا این که دلیل او به وسیله پیغمبر ما حضرت محمد(ص) به پایان رسید. "و بلغ المقطع عذره و نذره"؛ "مقطع" به معنای محل قطع است؛ یعنی نبوت به محل قطع آن رسید و عذر خداوند و بیم دادن خداوند به وسیله پیامبر اسلام به پایان رسید.