صفحه ۶۰۴

موضوع بحث درسهایی از نهج البلاغه خطبه اشباح بود، در مورد "دحو الارض" سخن به اینجا رسید که فرمود: خداوند آب را به وسیله چشمه ها بر زمین جاری فرمود، و زمینهای بلندی را که آب چشمه ها، رودخانه ها و جویبارها بر آن مسلط نبوده به وسیله ابر و باران آنها را مشروب نمود، تا زمینهای موات زنده شود و گیاهان خود را برویاند؛ و حال به دنبال آن می‎فرمایند:

بارش ابرها

"الف غمامها بعد افتراق لمعه، و تباین قزعه، حتی اذا تمخضت لجة المزن فیه"

(پاره های ابر درخشنده را که برای باریدن بر زمین آماده و از یکدیگر جدا بود به هم پیوست، همین که آن ابرهای سفیدی که پر از آب بود به حرکت در آمد و مهیای باریدن گردید.)

"الف غمامها بعد افتراق لمعه"؛ "الف" از ماده "تألیف" به معنای به هم پیوستن است. "غمام" جمع "غمامة" به معنای ابرهای سفید است. "لمع" جمع "لمعة" و در اصل یک قطعه درخشنده را می‎گویند؛ یعنی خداوند ابرهای سفید آبستن از باران را که از هم متفرق و جدا بودند به هم پیوست و آنها را مجتمع فرمود.

"و تباین قزعه"، این جمله عطف بر "افتراق" است و اصل عبارت به این صورت می‎شود "و الف غمامها بعد تباین قزعه". "تباین قزعه" یعنی جدا جدا بودن قطعه های ابرها؛ جمله به این معناست که خداوند ابرها را بعد از جدا جدا بودن قطعه هایش به هم پیوسته است.

"حتی اذا تمخضت لجة المزن فیه"؛ "تمخضت" از باب تفعل به معنای حرکت دادن مشکی است که در آن شیر ریخته اند و برای به دست آمدن کره آن را حرکت می‎دهند. "لجة" به معنای گرداب و مجتمع آب، و "مزن" به معنای باران است. خلاصه معنای عبارت این است که: خداوند ابرهای متفرق و جدای از هم را به هم پیوست "حتی اذا تمخضت..." تا وقتی که گردابهای باران در آن ابرها

ناوبری کتاب