موج آب در یک لیوان با حرکت و موج آب در یک حوض یا یک استخر و دریا فرق میکند. بنابراین وقتی زمین در میان آن میدان پهناور قرار گرفت، آبها را به دور خود قرار داد و آنها را از حرکت باز داشت.
"فلما سکن هیاج الماء من تحت اکنافها" پس وقتی که زمین حرکتهای آب را در اطراف خود از بین برد "و حمل شواهق الجبال الشمخ البذخ علی اکتافها" و خداوند کوههایی را که دارای ارتفاعات و بلندی و دارای قطر است بر شانه های زمین سوار کرد "فجر ینابیع العیون من عرانین انوفها" از کوهها که به منزله بینی زمین هستند چشمه های فراوانی را شکافت تا آب در همه جای زمین جریان داشته باشد.
"شواهق" جمع "شاهقة" به معنای بلندی و ارتفاعات است، "شواهق الجبال" یعنی بلندی و قله های کوهها؛ "الشمخ" جمع "شامخ" به معنای بلند، و "البذخ" جمع "باذخ" به معنای بلند و قطور است. "ینابیع" جمع "ینبوع" به معنای چشمه هاست؛ "عرانین" جمع "عرنین" به معنای استخوان است، "عرانین انوفها" یعنی استخوانهای بینی زمین؛ مثل این که کوهها را به منزله بینی های زمین فرض کرده است.
"و فرقها فی سهوب بیدها و اخادیدها"
(و آن چشمه های آب را در بیابانهای وسیع و وادیهای آن پراکنده ساخت.)
ضمیر "ها" در کلمه "فرقها" به چشمه ها برمی گردد. "سهوب" جمع "سهب" به دشت طویل و عریض گفته میشود. "بید" جمع "بیداء" به معنای زمین لم یزرع است؛ زمین لم یزرع به زمینی گفته میشود که تاکنون مورد کشت قرار نگرفته و به اصطلاح موات بالاصالة است؛ احتمال دیگر این است که این لغت از ماده "باد یبید" به معنای هلاکت باشد، روی این احتمال "فی سهوب بیدها" یعنی در دشتها و بیابانهای طویل و عریضی که انسان در آن گم و هلاک میشود. "اخادید" جمع "اخدود" به معنای نهرهای شکافته شده است. میفرماید: "و فرقها