رام شدن و آرام گرفتن آبها و طوفانهای آن شده است.
"و سکن هیج ارتمائه اذ وطئته بکلکلها"
(و چون سینه زمین بر آب گسترده شد، هیجان موج و زیر و رو شدنش آرامش یافت.)
ضمائر مؤنث "ها" در جملات قبل از این جمله به "بحار" برمی گردند، ولی ضمائر مذکر در "ارتمائه" و "وطئته" به "آب" برمی گردد، و ضمائر "ها" در "بکلکلها" در همین جمله و جملات بعدی به "زمین" برمی گردند.
"هیج" از ماده "هیجان" به معنای تحرک شدید است. "ارتماء" از ماده "رمی" از باب افتعال و به معنای تیراندازی به همدیگر است، و در این جمله کنایه از به هم خوردن امواج است. "سکن هیج ارتمائه" یعنی آن تحرک و به هم خوردن آبها از بین رفت و ساکن شدند.
"وطئت" مؤنث "وطئ" به معنای توافق و وفق است، آن وقت به قدم گذاشتن روی زمین هم "وطئه" گفته میشود از باب این که قدم با زمین موافق میشود. در قرآن شریف هم آمده است: (و لایطئون موطئا یغیظ الکفار)سوره توبه، آیه 120 و هیچ قدمی که کفار را خشمگین کند برنمی دارند.
"کلکل" به معنای جلوی سینه و گردن شتر است؛ شتر وقتی میخوابد و آرام میگیرد جلوی سینه و گردنش را روی زمین میگذارد. در "وطئته بکلکلها" تشبیه و کنایه وجود دارد؛ در واقع زمین به شتر که سینه خود را روی زمین میگذارد، یا مرغابی که سینه خود را روی آب میگذارد تشبیه شده، و کنایه از این است که زمین روی آب آرام گرفت و مستقر شد. معنای جمله این است که وقتی زمین سینه خود را روی آب گذاشت و آرام گرفت، همه هیجانهای آبها آرام و ساکت شد.
"و ذل مستخذیا اذ تمعکت علیه بکواهلها"
(و هنگامی که با شانه خود بر روی آب غلطید، آب شکسته و ذلیل گشت.)