صفحه ۵۸۱

طبعا درجات حساب بردن او از رییس اداره کم می‎شود، و وقتی به اینجا رسید در آینده کم کاری می‎کند و باعث بی اعتباری و یا اخراج خود می‎گردد. پس ملائکه این چنین نیستند که عبادات و اطاعات خود را بزرگ بدانند تا ترس آنها کم شده و نسبت به عبادت آینده سستی کنند.

نبودن اختلاف و جدایی در ملائکه

"و لم یختلفوا فی ربهم باستحواذ الشیطان علیهم، و لم یفرقهم سوء التقاطع"

(و هیچ گاه به جهت استیلای شیطان بر ایشان درباره پروردگارشان اختلافی نداشته اند، و برخورد بد آنان را از هم جدا نکرده است.)

"استحواذ" به معنای مسلط شدن است. من و شما این طور هستیم که شیطان بر ما مسلط می‎شود و ما را به وسوسه می‎اندازد؛ مثلا در مورد ذات خداوند در ما وسوسه می‎کند که ذات خدا از چیست ؟ آیا یک قطعه نور است ؟ از چه زمانی و چطور به وجود آمده ؟ و... ولی ملائکه این چنین نیستند، شیطان بر آنها مستولی نمی شود تا در آنها وسوسه کند، و وقتی وسوسه شیطان نباشد پس در ذات خداوند هم اختلافی ندارند. "لم یختلفوا فی ربهم" در جهات و خصوصیات پروردگارشان اختلافی ندارند "باستحواذ الشیطان علیهم" که ناشی از وسوسه و سلطه شیطان باشد.

"تقاطع" به معنای بریدگی است، "سوء التقاطع" اضافه صفت به موصوف و به معنای جدایی از راه بد است؛ مثلا دو نفر بر اثر دعوا و نزاع از هم جدا می‎شوند و با هم قهر می‎کنند، این را سوء تقاطع می‎گویند؛ ولی یک وقت دو نفر از هم جدا می‎شوند اما این جدایی از روی بدی نیست، مثلا آن دو در دو اداره کار می‎کنند در عین حال که دلهایشان با هم است. ملائکه نیز چنین هستند، جدایی آنها در نحوه عبادت است، و با هم اختلاف و نزاع و دعوا ندارند. "و لم یفرقهم سوء التقاطع"

ناوبری کتاب