نزدیک، و "وشیک السعی" به معنای سعی نزدیک و مقصود از آن سعی دنیایی است. میفرماید: طمع ها آنان را سیر نکرده است تا بر اثر آن، سعی نزدیک دنیایی را بر کوشش های اخروی مقدم بدارند. وضعیت ما انسانها این طور است که طمع های دنیایی ما را اسیر میکند که در نتیجه آن "سعی وشیک" را که همان تلاش و کوشش برای رسیدن به دنیاست مقدم بر سعی آخرت میداریم، معمولا میگوییم دنیا نقد است و آخرت نسیه، و حاضر نیستیم متاع نقد را رها کرده و نسیه را بگیریم؛ اما ملائکه این چنین نیستند که طمع در چیزهای نزدیک آنها را از عبادت و اطاعتشان نسبت به خداوند دور کند.
"و لم یستعظموا ما مضی من اعمالهم" صفت دیگر ملائکه آن است که اعمال گذشته خود را بزرگ نمی بینند. ممکن است و بسیار اتفاق افتاده که انسان اعمال گذشته خود را بزرگ دانسته و به همین خاطر گرفتار عجب شده است، ولی ملائکه هیچ گاه اعمال گذشته خود را بزرگ ندانسته اند، آنها عبادت و اطاعت خداوند را برای خود وظیفه میدانند و به همین خاطر هم منتی بر خدا ندارند.
"و لو استعظموا ذلک لنسخ الرجاء منهم شفقات وجلهم"
(و اگر اعمال گذشته خود را بزرگ دانسته بودند، امیدواری آنها انواع ترس را از آنان دور میساخت.)
"نسخ" از ماده "نسخ" به معنای زایل کردن و از بین بردن است. "شفقات" جمع "شفقة" به معنای درجات ترس است. این جمله مکمل جمله قبل است. فرموده اند: ملائکه کارها و عبادتهای گذشته خود را بزرگ نمی دانند، زیرا "و لو استعظموا ذلک" اگر عبادت خود را بزرگ میشمردند "لنسخ الرجاء منهم شفقات وجلهم" موجب میشد امیدواری آنها به خداوند از مقدار ترس آنها کم کند؛ و طبیعی است وقتی ترس آنها نسبت به خداوند کم شود در عبادات خود کوتاهی میکنند.
برای مثال: وقتی کارمند اداره ای بر اثر تشویق های رییس اداره مغرور شود،