"همس" به معنای صدای مخفی است، "الجؤار" تضرع و زاری است. "و لاملکتهم الاشغال" یعنی اشتغال به کارهای گوناگون آنها را مالک نشده است "فتنقطع بهمس الجؤار الیه اصواتهم" تا در اثر آن صداهای بلند آنان قطع و به تضرع پنهان تبدیل شود. یعنی اگر ملائکه به کارهای گوناگون اشتغال داشتند طبعا صدای آنان به تضرع و نیاز کوتاه میشد و از نداهای آشکار باز میماندند. میخواهند بفرمایند: ذکر و عبادت ملائکه همیشگی است و آنها مثل انسانها نیستند که کار زیاد آنها را از ناله های آشکار باز دارد.
"و لم تختلف فی مقاوم الطاعة مناکبهم، و لم یثنوا الی راحة التقصیر فی امره رقابهم"
(و در جاهایی که برای اطاعت و بندگی ایستاده اند شانه هایشان از هم جدا نمی شود، و راحتی نطلبیده اند تا گردن از زیر بار فرمان حق تهی کرده و او را نافرمانی کنند.)
"و لم تختلف فی مقاوم الطاعة مناکبهم"؛ "لم تختلف" فعل منفی از ماده "اختلاف" است. "مقاوم" جمع "مقام" اسم مکان و به معنای محل ایستادن است، "مقاوم الطاعة" به معنای جاهای اطاعت است. "مناکب" جمع "منکب" به معنای شانه است. جمله بسیار زیبا و تشبیه جالبی است؛ ما انسانها وقتی در محل عبادت در صفهای جماعت میایستیم هر کدام به یک نحوی میایستیم که در نتیجه صفهای جماعت ناصاف و ناموزون است؛ ولی اگر به صفهای نظامیان در یک آرایش نظامی ارتش توجه کنید خواهید دید که همه شانه ها، سینه ها، زانوها و پاشنه های پاهای آنها یکنواخت است، این دو مجتمع (صفوف نماز جماعت و صفوف نظامیان) خیلی با هم فرق دارند. حضرت امیر(ع) میخواهند بفرمایند: آنها در محل عبادت آن چنان منظم میایستند که شانه هایشان هیچ اختلافی با هم ندارد، در پیشگاه خداوند جهان منظم و خبردار میایستند.
"و لم یثنوا الی راحة التقصیر فی امره رقابهم"؛ "لم یثنوا" فعل منفی از "ثنا یثنی" و "ثنا یثنو" به معنای "انحراف" است؛ یعنی و گردنهای خود را به سوی تقصیر در