خضوع ملائکه
"و لا اطلق عنهم عظیم الزلفة ربق خشوعهم، و لم یتولهم الاعجاب فیستکثروا ما سلف منهم"
(ارتباط قوی آنان با خدا ریسمان خاکساری را از گردنشان باز نکرده، و عجب و خودپسندی بر آنها راه نیافته تا عبادات خود را بسیار بشمارند.)
"الزلفة" به معنای رستگاری و قرب است. "ربق" جمع "ربقة" به معنای طنابی است که به دست و گردن حیوان بسته میشود تا فرار نکند و این طناب به نحوی آن حیوان را اسیر دارد که اگر از گردنش درآید آزاد میشود. "و لا اطلق عنهم عظیم الزلفة ربق خشوعهم"، در این عبارت یک تشبیه به کار رفته و مقصود این است که: آن قرب و نزدیکی زیادی که ملائکه به خدا دارند و آن ارتباط بیش از حد و اندازه ای که آنها دارند، سبب نمی شود تا آن طناب خشوع و اسارتی که به گردن دارند درآورند و آزاد شوند؛ آنها همیشه نسبت به خداوند خاضع و خاشع اند.
افراد بشر این طور هستند که وقتی مثلا نسبت به یک فردی مقرب شوند چه بسا احساس خودمانی شدن با آن فرد را میکنند و دیگر آن گونه که باید نسبت به او خضوع و خشوعی ندارند، ولی ملائکه این چنین نیستند و هر اندازه هم که به خدا نزدیکتر باشند از خضوعشان کاسته نمی شود.
"و لم یتولهم الاعجاب فیستکثروا ما سلف منهم"؛ "لم یتولهم" منفی "تولی" است و "تولی" به معنای تسلط و مسلط شدن است، "و لم یتولهم الاعجاب" یعنی عجب و خودپسندی بر ملائکه مسلط نمی شود؛ مثل ما نیستند که اگر مثلا دو رکعت نماز شب خواندیم، یک شب احیاء گرفتیم، مبلغی پول به فقیر و بینوایی دادیم، عجب ما را میگیرد و کارهایمان را بزرگ میبینیم؛ آنها با آن همه عبادتی که میکنند عجب ندارند "فیستکثروا ما سلف منهم" تا عبادت گذشته خود را بزرگ بدانند.