صفحه ۵۷۳

خضوع ملائکه

"و لا اطلق عنهم عظیم الزلفة ربق خشوعهم، و لم یتولهم الاعجاب فیستکثروا ما سلف منهم"

(ارتباط قوی آنان با خدا ریسمان خاکساری را از گردنشان باز نکرده، و عجب و خودپسندی بر آنها راه نیافته تا عبادات خود را بسیار بشمارند.)

"الزلفة" به معنای رستگاری و قرب است. "ربق" جمع "ربقة" به معنای طنابی است که به دست و گردن حیوان بسته می‎شود تا فرار نکند و این طناب به نحوی آن حیوان را اسیر دارد که اگر از گردنش درآید آزاد می‎شود. "و لا اطلق عنهم عظیم الزلفة ربق خشوعهم"، در این عبارت یک تشبیه به کار رفته و مقصود این است که: آن قرب و نزدیکی زیادی که ملائکه به خدا دارند و آن ارتباط بیش از حد و اندازه ای که آنها دارند، سبب نمی شود تا آن طناب خشوع و اسارتی که به گردن دارند درآورند و آزاد شوند؛ آنها همیشه نسبت به خداوند خاضع و خاشع اند.

افراد بشر این طور هستند که وقتی مثلا نسبت به یک فردی مقرب شوند چه بسا احساس خودمانی شدن با آن فرد را می‎کنند و دیگر آن گونه که باید نسبت به او خضوع و خشوعی ندارند، ولی ملائکه این چنین نیستند و هر اندازه هم که به خدا نزدیکتر باشند از خضوعشان کاسته نمی شود.

"و لم یتولهم الاعجاب فیستکثروا ما سلف منهم"؛ "لم یتولهم" منفی "تولی" است و "تولی" به معنای تسلط و مسلط شدن است، "و لم یتولهم الاعجاب" یعنی عجب و خودپسندی بر ملائکه مسلط نمی شود؛ مثل ما نیستند که اگر مثلا دو رکعت نماز شب خواندیم، یک شب احیاء گرفتیم، مبلغی پول به فقیر و بینوایی دادیم، عجب ما را می‎گیرد و کارهایمان را بزرگ می‎بینیم؛ آنها با آن همه عبادتی که می‎کنند عجب ندارند "فیستکثروا ما سلف منهم" تا عبادت گذشته خود را بزرگ بدانند.

ناوبری کتاب