در این قسمت از خطبه اقسام مختلف ملائکه را برمی شمارند. "غمام" به معنای ابر، و "دلح" جمع "دالح" به معنای سنگین است. "فی عظم الجبال" از باب اضافه صفت به موصوف است یعنی در کوههای بزرگ. "الشمخ" جمع "شامخ" به معنای خیلی بلند است. "فی عظم الجبال الشمخ" یعنی در کوههای بزرگ خیلی بلند. "قترة" به ضم قاف هم خوانده شده و هر دو صحیح است به معنای تیرگی و تاریکی. "ابهم" به معنای مبهم است، و "ایهم" نیز نقل شده که به معنای چیزی است که درون آن نامعلوم است. "فی قترة الظلام الابهم" یعنی در آن تاریکی ای که مبهم است و یا به نحوی است که باطنش دیده نمی شود.
این قسمت در توصیف یک دسته از ملائکه بود، گرچه ممکن است آن را توصیف سه دسته از ملائکه بدانیم: جمعی در میان ابرها و موکل بارانند، برخی در میان کوهها برای حفظ و نگهبانی آنها، و گروه سومی در تاریکی ها برای راهنمایی مردمی که راه را گم کرده جا گرفته اند؛ و بعضی هم چنین احتمال داده اند که مقصود از این جمله تشبیه ملائکه است: بعضی را در لطافت جسم به ابر، و بعضی دیگر را در عظمت و بزرگی خلقت به کوهها، و گروه سوم را در سیاهی به تاریکی ها تشبیه فرموده است.ترجمه و شرح فیض الاسلام، ص 254 و این احتمال به حسب ظاهر لفظ قوی است.
"و منهم من خرقت اقدامهم تخوم الارض السفلی"
(و دسته دیگر از فرشتگان کسانی هستند که قدمهای آنان زمین را سوراخ کرده و به پایین ترین نقطه زمین رسیده اند.)
"خرقت" به اعتبار "اقدام" مؤنث آورده شده و از ماده "خرق" به معنای پاره کردن است. "اقدام" جمع "قدم" و فاعل "خرقت" میباشد. "تخوم" جمع "تخم" به معنای نهایت و منتهای زمین است؛ میفرماید: و یک دسته از ملائکه