صفحه ۵۶۴

است. "هیبة جلالته" نیز عطف بر "عظمته" است؛ یعنی آن چیزی که در اعماق قلبهای آنان از عظمت خدا و هیبت جلالت او ساکن شده، با تحیر از دلهای آنها کنده نمی شود.این جمله از نظر معنا و مفهوم با جمله "و لاسلبتهم الحیرة ما لاق من معرفته بضمائرهم" یکی است و فقط تفنن در عبارت است.

"و لم تطمع فیهم الوساوس" حضرت در این جملات اوصاف انسانی را از ملائکه دور کرده است و لذا در این جمله هم فرموده: در ملائکه طمع و وسوسه شیطان وجود ندارد؛ انسانها مورد طمع و وسوسه های شیاطین هستند، و شیاطین با وسوسه کردن در دلهای انسانها آنها را فریب می‎دهند، ولی ملائکه مورد طمع وساوس شیطانی نیستند برای این که شیاطین به حریم ملائکه نزدیک نمی شوند.

"فتقترع برینها علی فکرهم"؛ کلمه "تقترع" "تفترع" هم نقل شده و هر دوی آنها صحیح است؛ اگر "تقترع" باشد از ماده "اقتراع" به معنای نوبت به نوبت است، نه این که وسوسه به طور دائم نیست و وقتی که انسان ایمانش کامل شود شیطان می‎آید و وسوسه می‎کند لذا به "اقتراع" تعبیر کرده اند که به معنای نوبت به نوبت است؛ و اگر "تفترع" باشد از ماده "افتراع" به معنای علو و سلطه است، یعنی تا به وسیله چرکی اش بر فکرهای آنها سلطه پیدا کند. "رین" به معنای کثافت و چرکی است که در اینجا مقصود همان شک و وسوسه است. بنابراین معنای همه کلام حضرت این است که ملائکه مورد طمع وسوسه های شیاطین نیستند تا این که شیاطین نوبت به نوبت سراغ آنها آمده و بر فکر آنها مسلط شوند.

اشاره ای دیگر به اصناف ملائکه

"منهم من هو فی خلق الغمام الدلح ، و فی عظم الجبال الشمخ، و فی قترة الظلام الابهم"

(دسته ای از فرشتگان کسانی هستند که در میان ابرهای پر از باران و در کوههای بلند و در تاریکی ها که راه در آن گم شود قرار دارند.)

ناوبری کتاب