فالمذکورون منهم بفصاحة انما کان منتهی فصاحة احدهم کلمات لاتتجاوز السطرین او الثلاثة، اما فی موعظة تتضمن ذکر الموت او ذم الدنیا او ما یتعلق بحرب و قتال من ترغیب او ترهیب" اما این که اعراب جاهلیت این معانی آسمانی را نمی دانستند به این دلیل است که آنها فصاحت خود را یا در توصیف شترشان ظاهر میکردند یا در توصیف اسب یا الاغ وحشی یا گاو و یا در توصیف کوهها و بیابانها. آنها چیزی از اخبار آسمانی نمی دانستند، اما صحابه رسول خدا(ص) هم چنین بودند؛ برای این که کلمات فصیحی که از آنها صادر شده از دو سطر و سه سطر تجاوز نمی کند؛ و از نظر محتوا هم یا موعظه است که مشتمل بر یاد مرگ و مذمت دنیا، و یا مطالبی در ترغیب و تشویق جنگ بوده است.
آنگاه اضافه میکند که: "فاما الکلام فی الملائکة و صفاتها و صورها و عباداتها و تسبیحها و معرفتها بخالقها و حبهاله و ولهها الیه و ماجری مجری ذلک مما تضمنه هذا الفصل علی طوله، فانه لم یکن معروفا عندهم علی هذا التفصیل" اما در مورد ملائکه و اوصاف آنها، صورت و قیافه آنها که به چه صورتی هستند و عبادت و تسبیح آنها که با چه کیفیتی بوده و چگونه خدا را تسبیح و تجلیل میکنند، و خداوند را چگونه میشناسند و چگونه نسبت به او علاقه و عشق دارند و چیزهای دیگری را در این رابطه، صحابه رسول خدا(ص) با این طول و تفصیلی که علی (ع) داده نمی شناخته اند.
"نعم ربما علموه جملة غیر مقسمة هذا التقسیم، و لا مرتبة هذا الترتیب، بما سمعوه من ذکر الملائکة فی القرآن العظیم، و اما من عنده علم من هذه المادة ؛ کعبدالله بن سلام و امیة بن ابی الصلت و غیرهم فلم تکن لهم هذه العبارة، و لاقدروا علی هذه الفصاحة" بعد از این که علم صحابه را در این مورد انکار میکند میگوید: بله اگر هم از قرآن چیزی در این مورد بدانند، به آن مقداری نیست که بتوانند آن گونه که علی (ع) تقسیم کرده و مرتب نموده مرتب نمایند؛ و حتی عبدالله بن سلام و