"و هبوطها و صعودها"، این دو کلمه هم عطف بر "ثبات ثابتها" هستند و در اصل "و من هبوطها و صعودها" بوده است. اینها از اوصاف آسمان است و مقصود حضرت امیر(ع) اوج و حضیض ستارگان میباشد. برای مثال همان گونه که زمین دارای پستی و بلندی (اوج و حضیض) است، آسمان و مسیر ستارگان متحرک هم دارای پستی و بلندی است؛ وقتی ستاره ای در مسیر خود به حضیض (گودی و پستی) برسد، فاصله اش با ستاره ثابت دیگری که نزدیک آن است بیشتر میشود؛ و وقتی به اوج (بلندی) برسد، فاصله اش با همان ستاره کمتر میشود؛ برای توضیح بیشتر، حرکت زمین به دور خورشید در مداری که برای آن تعیین شده به این نحو است که وقتی زمین در گردش انتقالی خود به نقطه حضیض که در تعبیر حضرت "هبوط" است میرسد فاصله اش با خورشید زیاد میشود، و وقتی به نقطه اوج که در تعبیر آن حضرت "صعود" است میرسد فاصله اش با خورشید کم میشود.
بنابراین از کلام حضرت امیر(ع) استفاده میشود: هر یک از ستارگان سیار و متحرک دارای مداری است که این مدار دارای اوج و حضیض است و این ستارگان در هر حال (چه در اوج یا حضیض) تحت قدرت خداوند هستند.
"و نحوسها و سعودها"؛ "نحوس" از "نحوست" به معنای همان نحسی است که در اصطلاحات فارسی است. "سعود" از "سعادت" و در مقابل "نحوست" است. از این کلام حضرت معلوم میشود که ستارگان نحوست و سعادت هم دارند؛ مثلا وقتی فلان ستاره به زمین نزدیک شود جنگ میشود، یا زلزله میآید، یا خشکسالی میشود، و یا جنگ و ستیزها پایان مییابد، بارندگی زیاد میشود و فراوانی و خیر و برکت به ارمغان میآورد. از این عبارت استفاده میشود که ستارگان و حرکات آنها یک نحو تأثیر در پدیده های زمینی دارند.