آسمان گاز و بخار بود، خداوند این گاز و بخارها را به هم نزدیک کرد و آنها را به هم پیوست تا این که آسمان درست شد.
"ناداها" به معنای "ندا کرد" است که البته این ندا کردن، ندا کردن تکوینی است نه این که خیال شود خداوند آن گازها را مورد خطاب قرار داده است. در قرآن شریف فرموده است: (ثم استوی الی السماء و هی دخان فقال لها و للارض ائتیا طوعا او کرها قالتا اتینا طائعین)سوره فصلت، آیه 11 پس از آن که خداوند زمین را خلق فرمود متوجه آسمان شد در حالتی که آسمان مقداری دود بود، پس به آن (آسمان) و زمین گفت: با شوق و رغبت یا با جبر و اکراه فرمان خدا را اطاعت کنید، جواب دادند: از روی شوق و رغبت فرمانبردار حق هستیم. ظاهر آیه این است که یک گفتگوی لفظی بین خدا و زمین و آسمان صورت گرفته، در صورتی که چنین نیست بلکه این گفتگوی تکوینی است.
"ناداها بعد اذ هی دخان" آن را صدا زد و به آن دستور داد در صورتی که آن دودی بیش نبود "فالتحمت" پس آن دودها را با هم جفت و جور کرد و نظم داد "عری اشراجها" در حالی که دریدگی آنها را به هم پیوست. عبارت "عری اشراجها" یک تشبیه است؛ "عری" جمع "عروة" به معنای دستگیره؛ و "اشراج" جمع "شرج" به معنای دریدگی است، وقتی زیپ ساک باز باشد اگر دسته های آن را رها کنیم آن دریدگی درب ساک باز میشود، ولی اگر دسته های آن را بگیریم آن دریدگی جمع میشود و دو لبه درب ساک به هم پیوسته میشوند؛ "عری" در اینجا به معنای دو دسته ساک است؛ متفرق بودن گازها به درب ساک تشبیه شده است. میخواهد بگوید: همان گونه که وقتی دو دسته ساک را میگیریم دریدگی آن به هم میآید، خداوند هم دریدگی های بخارها و دودها را به هم پیوسته است.