"فلم یبق منها الا سملة کسملة الاداوة ، او جرعة کجرعة المقلة ، لو تمززها الصدیان لم ینقع"
(پس از این دنیا باقی نمانده مگر ته مانده ای چون ته مانده آب ظرف، یا جرعه ای مانند جرعه سنگ مقله، که اگر تشنه ای آن ته مانده را بمکد تشنگی او برطرف نشود.)
"سملة" به قطره آب ته ظرف میگویند. "اداوة" به آن ظرفی گفته میشده که انسان برای طهارت گرفتن به داخل توالت میبرده که در اصطلاح ما آفتابه است. "جرعة" به مقدار کم آبی میگویند که انسان برای فرو بردن، داخل دهان خود میکند. "مقلة" یک اصطلاح است، و آن این است که وقتی عربها در بیابان بدون آب میماندند برای تقسیم بندی آبی که همراه داشتند سنگی را در ظرف میگذاشتند و آب در ظرف میریختند به مقداری که روی سنگ را بگیرد، و آن را به شخص تشنه میدادند؛ در حقیقت با آن سنگ مقدار سهم آب یک نفر را مشخص میکردند؛ به آن سنگ "مقلة" میگفتند.
اینجا حضرت میفرمایند: آنچه از این دنیا مانده است مثل یک قطره آبی است که ته آفتابه مانده باشد یا یک مقدار بیشتر به اندازه یک جرعه مقله باشد. "لو تمززها الصدیان لم ینقع"، "تمزز" به معنای "تمصص" به معنای مکید، و "صدیان" به معنای عطشان و تشنه است، این جمله در حقیقت صفت جمله قبل است؛ یعنی از این دنیا باقی نمانده مگر آب ته آفتابه یا آب ته لیوانی که اگر تشنه آن را بمکد سیرابش نمی کند. "لم ینقع" یعنی او را سیراب نمی کند.
آمادگی برای سفر آخرت
"فازمعوا عباد الله الرحیل عن هذه الدار المقدور علی اهلها الزوال، و لایغلبنکم فیها الامل، و لایطولن علیکم الامد"
(پس ای بندگان خدا برای رفتن از این دنیایی که برای اهلش زوال و نیستی مقدر شده تصمیم بگیرید، آرزو بر شما غلبه نکند، و زندگی دنیا را طولانی ندانید.)