یعنی هیچ یک از مخلوقات خداوند در اطاعت و انجام فرمان او کندی نمی کنند، مسامحه کاری در کار مخلوق نسبت به خالق از جهت تکوین وجود ندارد، گرچه انسانها از جهت تشریع نافرمانی خدا را میکنند و مثلا عبادت نمی کند.
"و لا اناة المتلکئ"؛ "اناة" به معنای تأنی و تأخیر است، "المتلکئ" به آدمی گفته میشود که بهانه جویی میکند؛ مقصود این است که هیچ یک از موجودات جهان هستی در انجام فرمان خداوند تأخیر بهانه جویان را ندارند و همگی تکوینا در مسیر او هستند.
"فاقام من الاشیاء اودها، و نهج حدودها"
(پس اعوجاج اشیاء را راست گردانیده، و حدود آنها را واضح و روشن ساخته است.)
"فأقام من الاشیاء اودها"؛ "اقام" به معنای به پا داشتن و کامل کردن است، "اود" به معنای کجی و نابرابری است؛ خداوند اعوجاجهای اشیاء را برطرف کرده و آنها را مستقیم و کامل آفریده است، در نظم جهان هستی هیچ اعوجاجی وجود ندارد و هر چیزی به قدر استعداد خود از هستی بهره برده و به جای خویش نیکوست.
"و نهج حدودها" و خداوند حد و حدود موجودات را روشن و واضح قرار داده است. "حدود" جمع "حد" و در لغت به معنای منع است، یعنی تا اینجا هست و بیش از این نیست؛ مقصود این است که هر موجودی دارای مکان خاص، زمان خاص، وضعیت خاص و برنامه خاصی است، هر موجودی نظم خاصی دارد و همه اشیاء جهان هستی هم در مجموع دارای برنامه خاص است.
"و لاءم بقدرته بین متضادها، و وصل اسباب قرائنها"
(و خداوند با قدرت و توانایی خود میان اضداد گوناگون را جمع کرده، و آنها را به هم پیوسته است.)
"لاءم" از ماده "لا م" و از باب مفاعله است. "و لاءم بقدرته بین متضادها" و خداوند با قدرت و توانی که دارد میان اشیاء متضاد را جمع کرده و آنها را با