عمل میکند؛ ولی اگر در این جنگ و ستیز غرایز عقلانی پیروز شوند، انسان هم مطابق با خواسته های عقلانی عمل میکند. اما خداوند این چنین نیست؛ اراده خداوند عین ذات اوست و خدا دارای غرایز متضاد نیست تا هنگام انجام کار به گونه ای که انسان عمل میکند عمل کند. از این جهت هم حضرت فرموده است: "و لا قریحة غریزة اضمر علیها" خداوند این طور نیست که طبق غریزه درونی خود خلق کند و مثلا بعد از مدتی هم آن را خراب کند.
"قریحة" را به اول برخورد شئ میگویند؛ انسان خوش قریحه به کسی گفته میشود که به مجرد طرح مسأله ذهنش جولان پیدا کند و موضوع را درک کند، و "قریحة البئر" به آب اولی که از چاه برداشته میشود میگویند، اینها معنای "قریحة" بر حسب لغت است؛ اولین فکری هم که به مغز شما برمی خورد "قریحة" نام دارد؛ این معنا نسبت به انسان صحیح است، ولی نسبت به خداوند چنین نیست؛ یعنی کار خداوند از روی یک قریحه و اولین فکری که از روی غریزه های مخفی در درون باشد نیست.
"و لا تجربة افادها من حوادث الدهور"
(و بی آن که از تجربه ای که از پیشامدهای روزگار باشد استفاده کند.)
این که بسیاری از کارهای ما از روی تجربه و آزمایش است علامت جهل و نادانی ماست، انسان بر اثر جهالتی که دارد در اثر تجربه علم پیدا میکند و در عین حال ممکن است کاری را انجام دهد و خراب از کار درآید؛ ولی خداوند به این لحاظ که علمش عین ذات اوست نیازی به تجربه و آزمایش ندارد، از این رو حضرت فرموده است: "و لا تجربة افادها من حوادث الدهور" خداوند نیازی به این که از حوادث روزگار تجربه بیاموزد ندارد، و بدون تجربه آموزی ابداع و ایجاد میکند.
"و لا شریک اعانه علی ابتداع عجائب الامور"
(و بدون شریکی که او را در آفریدن مخلوقات شگفت آور کمک و همراهی کرده باشد.)