به معنای منکر باشد، یعنی خوبی دنیا به بدی تبدیل شده، خوبی های دنیا جایشان را به بدیها داده و تبدیل به بدی شده اند. "و ادبرت حذاء" و دنیا پشت کرده است؛ در کلمه "حذاء"، "جذاء" هم نقل شده؛نهج البلاغه عبده، ج 1، ص 96 در پاورقی ذیل خطبه؛ همچنین در شرح ابن ابی الحدید، شرح ابن میثم و منهاج البراعة نقل شده است. اگر "حذاء" باشد به معنای سریع السیر است، یعنی خیلی تند میگذرد، و اگر "جذاء" باشد به معنای قطع شده است. "ادبرت جذاء" یعنی دنیا پشت کرده در حالی که قطع شدنی است.
"فهی تحفز بالفناء سکانها، و تحدو بالموت جیرانها، و قد امر منها ماکان حلوا، و کدر منها ماکان صفوا"
(پس این دنیا ساکنین خود را به نیستی میکشاند، و همسایگان خویش را به سوی مرگ میراند، شیرینی های آن تلخ و صافی های آن کدر شده است.)
"تحفز" به معنای دفع کردن و هل دادن است؛ یعنی دنیا ساکنین خودش را به طرف نیستی هل میدهد و دفع میکند، مقصود این است که آنها را از خود خارج میکند. "تحدو" از ماده "حدی" است، و حدی سرودی است که ساربانها برای تند راندن شترها میخوانند. "تحدو بالموت جیرانها" یعنی همسایگان خود را به طرف مرگ میراند.
"و قد امر منها ما کان حلوا" یعنی شیرینی های آن تلخ شده است، "امر" از ماده "مر" به معنای تلخی است، از باب افعال است به معنای "صار مرا" یعنی شیرینی های دنیا تلخ شده. "و کدر منها ما کان صفوا"، "کدر، کدر و کدر" به سه وجه خوانده شده، هر سه صحیح و به معنای کدر شدن است. "صفوا" از ماده "صفا" به معنای صاف و زلال است؛ یعنی آنچه از دنیا صاف و زلال و شفاف بوده، کدر و آلوده شده است.