صفحه ۵۰۰

بودند؛ یعنی وقتی ما گفتیم خدا بصیر است آنها برای او چشم فرض کردند، وقتی گفتیم او سمیع است آنها برای خدا گوش فرض کردند، وقتی گفتیم (یدالله فوق ایدیهم) آنها برای خدا دست فرض کردند، وقتی گفتیم (ان الله علی العرش استوی) آنها برای خدا تخت و بارگاهی تصور کردند که بر آن نشسته و حکمرانی می‎کند و... خلاصه اینها برای خداوند هم همین قوای ظاهری را که انسانها دارند تصور کردند.

بنابراین حضرت امیر(ع) به این دلیل که آنها خدا را به بتها تشبیه کرده، و با اوهام خود برای او زینتهای مخلوقین را قرار داده، و با فکر خویش او را تجزیه کرده و برای او جزء قرار داده، و او را مانند خلایق صاحب قوای ظاهری قرار داده اند، دروغگو و عدول کنندگان از حق دانسته اند.

کفر تشبیه کنندگان

"و اشهد ان من ساواک بشئ من خلقک فقد عدل بک"

(و گواهی می‎دهم کسی که تو را با چیزی از آفریده هایت مساوی دانست از تو برگشته است.)

"ساواک بشئ من خلقک" تو را مساوی چیزی از مخلوق تو قرار داده است؛ مثلا خدا را - العیاذ بالله - شبیه یک مرد یا یک زن و یا یک چیز دیگر از این خلایق جهان قرار داده است؛ حضرت می‎فرماید: من شهادت و گواهی می‎دهم که کسی که تو را مساوی چیزی از مخلوقاتت بداند، در حقیقت از تو عدول کرده است. عدول کردن برگشتن از حق است؛ و کسی که خدا را به چیزی شبیه کند، به این دلیل که برای خدا مثل و مانندی قرار داده است از راه حق منحرف شده و غیر از آنچه را که در واقع وجود دارد قبول نموده است.

"و العادل بک کافر بما تنزلت به محکمات آیاتک"

(و کسی که از تو برگشته، به آنچه آیات محکمات تو بر آن گواهی می‎دهد کافر گشته است.)

آن کسی که به تو کافر شده است، در حقیقت به آیات محکمات تو کافر شده

ناوبری کتاب