را دو خطبه قرار داده است؛ خطبه اول درباره بی وفایی دنیا و بی توجهی به آن و ترغیب مردم به آخرت و بزرگ شمردن ثواب و عقاب آخرت است، و خطبه دوم در مورد عید قربان و صفت حیوان قربانی است؛ مفصل اصل خطبه را مرحوم صدوق در کتاب "من لایحضره الفقیه" با کمی تفاوت در عبارات ذکر کرده است،من لایحضره الفقیه، ج 1، ص 518 اگر آقایان بخواهند میتوانند در آنجا ملاحظه کنند، ولی ما فعلا همین ترتیبی را که در نهج البلاغه است رعایت میکنیم. حضرت در این خطبه پنجاه و دوم ابتدا در مورد بی وفایی دنیا میفرماید:
بی وفایی دنیا
"الا و ان الدنیا قد تصرمت، و آذنت بوداع، و تنکر معروفها، و ادبرت حذاء"
(آگاه باشید که دنیا رو به فنا و نیستی گذاشته، و گذشت خود را اعلام نموده، خوبی های آن ناشناخته است، و سریع پشت نموده اند.)
"تصرمت" از ماده "صرم"، و "صرام النخل" به معنای چیدن خرماست، اصل معنای "صرام" قطع است و قطع خوشه های خرما را هم "صرام" میگویند؛ پس اگر گفته شد "ان الدنیا قد تصرمت" یعنی دنیا قطع شده است. "آذنت" از باب افعال و از ماده "اذن" به معنای اعلان است، و اذان مصطلح هم به معنای اعلان وقت نماز است. "و آذنت بوداع" یعنی این دنیا اعلام به جدایی و خداحافظی میکند، دارد وداع میکند.
"و تنکر معروفها"، نوعا شارحین نهج البلاغه "تنکر" را به معنای جهل و مجهول معنا کرده اند؛شرح ابن ابی الحدید، ج 3، ص 333؛ شرح ابن میثم، ج 2، ص 138؛ و منهاج البراعة، ج 4، ص 312 یعنی خوبی های دنیا شناخته نشده است. ولی من بعید نمی دانم که