صفحه ۴۹۹

(دروغ گفتند آنهایی که تو را با مخلوقات برابر نمودند، زمانی که تو را به بتهایشان تشبیه می‎کردند.)

دروغ می‎گویند آنهایی که برای تو عدیل و شریک قرار می‎دهند. "عادلون" جمع "عادل" و به معنای کسی است که از حق عدول کرده و برای حق عدیل و شریک قرار داده است. چرا اینها دروغ گفتند؟ برای این که "شبهوک باصنامهم" تو را شبیه بتهای خودشان انگاشتند.

"و نحلوک حلیة المخلوقین باوهامهم"

(و در اوهام خود صفات و زینتهای مخلوقین را به تو بخشیدند.)

این جمله عطف به "شبهوک ..." است؛ یعنی "و اذ نحلوک حلیة المخلوقین بأوهامهم" همچنین در قوای خیالیه خود آنچه برای خلایق زیبا بود، برای تو هم همان زیبایی را قرار دادند؛ مثلا برای تو دست و پای قشنگ، موی قشنگ، زینت آلات قشنگ و... قرار دادند.

"و جزاءوک تجزئة المجسمات بخواطرهم"

(و در اندیشه های خویش تو را هم مانند اجسام دارای جزء پنداشتند.)

این جمله نیز مانند جمله قبل عطف بر "شبهوک ..." است؛ یعنی زیرا که برای تو در خاطره های خود جزء قرار دادند؛ یعنی تو را تجزیه کردند و برای تو دست و سر، گوش و بینی، و اعضاء و جوارح قرار دادند.

"و قدروک علی الخلقة المختلفة القوی بقرائح عقولهم"

(و تو را به وسیله سلیقه های شخصی خود با مخلوقاتی که دارای قوای گوناگون هستند مقایسه نمودند.)

این جمله نیز عطف بر "شبهوک ..." است. "قرائح" جمع "قریحة" به معنای طبع است؛ یعنی به وسیله طبیعت درک و سلیقه های خود برای تو همانند مخلوقات مختلف، قوای ظاهری مانند گوش، چشم، دست، پا و... فرض کردند.

"بقرائح" جار و مجرور و متعلق به "قدروک" است. به وسیله عقلهای طبیعی و ساده خود برای خداوند برطبق خلایق مختلف، قوای ظاهری فرض کرده

ناوبری کتاب