(و گواهی میدهم به این که هر کس تو را تشبیه کند به مخلوقات تو که دارای اعضای گوناگون و مفصل های کوچک به هم پیوسته پنهان هستند برحسب تدبیر و حکمت تو، در اعماق ضمیر خود تو را نشناخته است.)
در مورد آنهایی که خدا را - العیاذ بالله - به چیزها و یا به انسانها تشبیه میکرده اند فرموده است: "و اشهد ان من شبهک بتباین اعضاء خلقک" و شهادت میدهم بر این که آنهایی که تو را تشبیه به اعضاء و جوارح متباین مخلوقت میکنند "و تلاحم حقاق مفاصلهم المحتجبة لتدبیر حکمتک" و تو را به آن نرمی های سر مفصل های به هم جوش خورده و جفت و جوری که پوشیده شده است برحسب حکمت تو تشبیه کرده اند.
در بعضی نسخه ها به جای "المحتجبة"، "المحتجة" آمده است که به معنای احتجاج کننده است؛ و معنا این است که خداوند در قیامت با این بدن ظریف و دقیقی که به شما داده بر شما احتجاج میکند، این معنا در صورتی است که "محتجة" باشد؛شرح ابن ابی الحدید، ج 6، ص 414 اما اگر "محتجبة" باشد به معنای پوشیده است.
"لم یعقد غیب ضمیره علی معرفتک" چنین افرادی اندرون دلشان را بر معرفت و شناخت تو منعقد نکرده اند؛ مقصود این است که چنین افرادی معرفت خداوند را به دل نبسته و آن گونه که باید خدا را نشناخته اند.
"و لم یباشر قلبه الیقین بانه لا ند لک"
(و دل او یقین ننموده که مثل و مانندی برای تو وجود ندارد.)
این جمله عطف بر "لم یعقد..." میباشد که خبر است برای "أن" در جمله قبل؛ میفرماید: و شهادت میدهم بر این که آن کس که تو را به اعضای مختلف و به جفت و جور بودن مفاصل تشبیه میکند، در قلبش معرفت به تو منعقد نشده؛ "و لم یباشر قلبه الیقین بأنه لا ند لک" و نیز در دل او یقین به این که برای تو