به محکمات آیاتک ، و نطقت عنه شواهد حجج بیناتک ، و انک انت الله الذی لم تتناه فی العقول فتکون فی مهب فکرها مکیفا، و لا فی رویات خواطرها فتکون محدودا مصرفا"
موضوع بحث درسهایی از نهج البلاغه و خطبه معروف به اشباح بود؛ سخن حضرت امیرالمؤمنین (ع) در قسمت اول این خطبه در مورد معرفت خداوند عالم بود؛ فراز آخری که در جلسه قبل خواندیم این بود که اگر اوهام برای رسیدن به نهایت قدرت او تکاپو کنند، و اگر فکرهای پاک از وساوس شیطانی به اعماق غیوب ملکوت او دست دراز کنند، و اگر دلها برای رسیدن به کیفیت صفات او شیفته و حیران شوند، و اگر عقلها برای رسیدن به کنه ذات او کنجکاو شوند، خداوند آن چنان قدرتمندی است که همه اینها را از رسیدن به مقصود باز میدارد و ناکام میمانند. بنابراین هیچ کسی به کنه صفات و ذات خداوند نمی رسد.
اینک به دنبال همان موضوع فرموده اند:
اظهار عجز اوهام و عقول از معرفت کنه ذات خداوند
"فرجعت اذ جبهت معترفة بانه لاینال بجور الاعتساف کنه معرفته"
(پس آنگاه که از درک حقیقت ذات و صفات او ممنوع شدند برگشتند در حالتی که اعتراف به ناتوانی از درک کنه معرفت او مینمایند.)
"جبهت" از ماده "جبهة" به معنای پیشانی است، "جبهت" در جایی گفته میشود که برای باز گرداندن از کاری به پیشانی طرف میزنند و او را برمی گردانند. حال حضرت فرموده است: "فرجعت اذ جبهت" پس وقتی در پیشانی آنها زده شده از ادامه راه برگشته اند. این جمله کنایه است؛ برای این که خدا به پیشانی کسی