"ردعها و هی تجوب مهاوی سدف الغیوب متخلصة الیه سبحانه"
(خداوند متعال آن اوهام و عقول و دلها را باز میگرداند، در حالتی که راههای هلاکت و تاریکی های عوالم غیب را طی میکنند و به طرف او رهسپارند.)
"ردعها" جواب "اذا" است که برای شرط بود، و در حقیقت این "ردعها" جواب آن اگرهایی است که در جمله های گذشته بود؛ یعنی اگر اوهام برای رسیدن به نهایت قدرت خداوند ترامی کنند، و اگر فکرهای پاک از وساوس شیطانی بخواهند به اعماق غیوب ملکوت او دست یابند، و اگر دلها برای رسیدن به کیفیت صفات او شیفته و حیران شوند، و اگر عقلها برای رسیدن به کنه ذات خداوند کنجکاو شوند "ردعها" خداوند آن چنان قدرتمندی است که همه اینها را از رسیدن به مقصودشان باز میدارد و ناکام میمانند.
"و هی تجوب مهاوی سدف الغیوب"؛ "تجوب" از "جاب یجوب" و به معنای طی نمودن راه است، "مهاوی" جمع "مهواة" و آن اسم مکان و به معنای محل سقوط در داخل دره و پرتگاه است. "سدف" جمع "سدفة" به معنای ظلمت است، البته شب را هم به دلیل تاریکی و ظلمتی که دارد "سدفة" میگویند؛ جمله "و هی تجوب مهاوی سدف الغیوب" جمله حالیه است، و معنای جمله جوابیه به انضمام جمله حالیه متعلق به آن چنین است:
خداوند همه آن ترامی اوهام، حرکت فکرها، شیفتگی دلها و کنجکاوی عقلها را باز میدارد، در حالی که این اوهام و عقول و دلها پرتگاههای ظلمانی غیبها را میپیمایند، "متخلصة الیه سبحانه" و به طرف خدایی که منزه است رهسپارند.