و اندیشه در راه شناخت خداوند کاربردی ندارد، ولی میتوان از راه عشق و مکاشفه به حقیقت ذات خدا و صفات او پی برد! که حضرت امیر(ع) با این جمله به جنگ آنها آمده که از این راه هم شناخت کنه ذات یا صفات خداوند میسر نیست.
"و غمضت مداخل العقول فی حیث لاتبلغه الصفات لتناول علم ذاته"
(و اگر عقلهای کنجکاو بخواهند از راههای باریک وصف ناشدنی به کنه ذاتش برسند...)
"غمضت" از ماده "غمض" است، راه غامض به معنای راه مخفی و باریک است. این فعل نیز مانند دو فعل "حاول" و "تولهت" در دو جمله قبل به وسیله "واو" عطف است بر "ارتمت" و اصل جمله چنین است: "و هو القادر الذی اذا غمضت مداخل العقول...". "مداخل" جمع "مدخل" به معنای محل داخل شدن است، "مداخل العقول" یعنی راههای داخل شدن عقلها. "تناول" به معنای رسیدن است.
میفرماید: خداوند جهان آن چنان قدرتمندی است که عقول انسانها هر اندازه به گونه وصف ناشدنی باریک اندیشی کنند تا حقیقت ذات خداوند را درک کنند و به کنه ذات او برسند، خداوند آنها را باز میدارد و نمی توانند به مراد و مقصود خود برسند.
حضرت در این فراز از کلام خود به دو موضوع اشاره کرده است: یکی این که در جمله اول "ارتمت الاوهام" به ناتوانی درک قوه وهم و خیال، و در جمله دوم "حاول الفکر" به ناتوانی قوه عاقله، و در جمله سوم "تولهت القلوب" به ناتوانی از راه عشق و مکاشفه اشاره فرموده و فهمانده است که رسیدن به کنه صفات خدا با هیچ وسیله ای ممکن نیست. موضوع دوم این که ابتدا عالم ملکوت خدا را گفته و بعد از عالم ملکوت عالم جبروت و بعد از آن عالم لاهوت و در این جمله آخر هم عالم هاهوت را اشاره کرده است.شرح عالم هاهوت در درس 120، زیر عنوان "عوالم پنجگانه هستی" آمده است.