این چوپان با عقل خود خداوند عالم را به صورت یک انسان تصور کرده است. این تصور آنهایی است که خارج از کتاب و سنت به معارف میپردازند و مسلما آخر راه آنها ضلالت و گمراهی و هلاکت است. حضرت امیرالمؤمنین (ع) هم فرموده اند: "و لاتقدر عظمة الله سبحانه علی قدر عقلک فتکون من الهالکین" عظمت خداوند را با عقلت اندازه گیری نکن که اگر چنین کنی از جمله هلاک شدگان خواهی بود.
کنه ذات و صفات حق، فراتر از فهم و شهود خلق
"هو القادر الذی اذا ارتمت الاوهام لتدرک منقطع قدرته"
(اوست توانایی که اگر همه واهمه ها متوجه شوند تا انتهای قدرت و توانایی او را دریابند...)
"ارتمت" باب افتعال از ماده "رمی" است، اصل "رمی" تیر انداختن است، اما
"ارتمی" به معنای "ترامی" است، "ارتمت الاوهام" یعنی اگر واهمه انسان در تکاپو افتد و پران شود. "منقطع قدرته" یعنی آنجایی که نهایت و انتهای قدرت خداست. البته باید توجه داشت که در این جمله، یک "اذا"ی شرطیه به کار رفته که بعد از سه جمله دیگر جواب آن میآید، و در حقیقت در هر سه جمله دیگر همین "اذا"ی شرطیه به دلالت حرف عطف وجود دارد، و کلمه "ردعها" در جمله پنجم جواب هر چهار جمله شرطیه است.
میفرماید: خدا "القادر الذی" آن چنان قدرتمندی است که "اذا ارتمت الاوهام" اگر واهمه ها به کار افتند "لتدرک منقطع قدرته" برای این که خود را به منتهای قدرت خدا برسانند، خدا آنها را باز میگرداند و به نهایت قدرت او نمی رسند.