است طوری خداوند عالم را توصیف کنند که گویا او را با دو چشم ظاهری دیده است؛ حضرت امیر(ع) در حالی که از این خواسته غضبناک شده بود، دستور اجتماع مردم را داده و پس از اجتماع مردم با حالت غضب آلودی به منبر رفتند و شروع به ایراد سخن کردند. سخنان موضوع درس امروز جملاتی است که خطاب به سؤال کننده صادر شده است.
لزوم اقتدا به قرآن و سنت در خداشناسی
"فانظر ایها السائل فما دلک القرآن علیه من صفته فائتم به، و استضئ بنور هدایته"
(پس ای سؤال کننده بنگر هر صفتی از صفات خدا را که قرآن تو را بدان راهنمایی کرده بپذیر، و از نور هدایت قرآن روشنایی بگیر.)
قصد سؤال کننده این بود که حضرت طوری خدا را تعریف کند که به ذات خدا احاطه پیدا کند، و مقصود حضرت هم این است که: احاطه پیدا کردن به ذات و صفات خداوند برای بنده ای که معلول حق است از محالات است، هیچ وقت معلول نمی تواند به علت احاطه پیدا کند؛ انبیاء و اولیای خدا هم با وجود این که از مقربان درگاه خدا هستند، ولی در عین حال معلول حق اند و نمی توانند به کنه ذات و صفات خدا احاطه پیدا کنند.
درک این مطلب شاید برای خیلی از کسانی که جزو خواص هستند مشکل باشد که چطور مثلا نبی اکرم (ص) یا حضرت امیرالمؤمنین (ع) نمی توانند بر ذات خدا و یا صفات او احاطه پیدا کنند، در صورتی که جواب چنین استبعادی این است که نبی مکرم اسلام (ص) هرچند متقرب الی الله است اما بالاخره معلول حق میباشد، معلول متناهی است و ذات و صفات حق غیرمتناهی، و احاطه متناهی بر غیرمتناهی از محالات است.
سخن حضرت امیر(ع) به سؤال کننده این است که: بنده خوب خدا کسی