صفحه ۴۷۲

زیبایی کلام حضرت در این دو جمله خیلی زیاد است، دو تشبیه خیلی جالب در این عبارت به کار رفته است، یکی این که حضرت معادن داخل کوهها را به انسان پرتلاشی که از محل کار نفس زنان بازگشته است تشبیه فرموده و می‎گوید: آنچه را معادن کوهها نفس زنان ظاهر می‎سازند؛ و تشبیه دوم این است که صدفها و ذخائر زیر دریا را هم به انسانی که از فعالیت خود شادمان و خندان است تشبیه کرده و می‎گوید: آنچه را صدفهای دریاها خنده کنان آشکار نموده اند. در حقیقت آن حالت ذوب شدن سنگ طلا برای استخراج طلا را مثلا به تنفس انسان، و آن شکافتن صدفها برای استخراج زینت آلات زیر دریا را به خنده انسان تشبیه فرموده است.

"من فلز اللجین و العقیان، و نثارة الدر و حصید المرجان"

(از نقره های خالص و طلاهای ناب و درهای پراکنده و مرجانهای دست چین)

"من" در ابتدای جمله برای بیان است، و بیان ابهام از "ما" در جمله "ما تنفست...، و ما ضحکت..." را می‎کند. "فلز" به چیزهای معدنی که قابل استخراج است گفته می‎شود. "لجین" به فلز نقره می‎گویند. "عقیان" به طلایی گفته می‎شود که پس از ذوب شدن سنگ طلا قطره قطره به طور خالص جمع شده باشد. "نثارة" به معنای پراکنده است، "نثارة الدر" یعنی درهای پراکنده و پخش شده؛ "حصید المرجان" یعنی چیده شده های مرجان یا مرجانهای چیده شده. در هر دو جمله زیبایی زایدالوصفی وجود دارد؛ مقصود از جمله اول طلا و نقره تصفیه شده ناب است، و مقصود از جمله دوم درهایی است که پس از باریدن باران در لابلای ریگها پراکنده اند و نظر انسان را به خود جلب می‎کنند و مرجانهای به دست آمده از مخازن دریایی.

"ما اثر ذلک فی جوده، و لا أنفد سعة ما عنده"

(تأثیری در جود او ندارد، و وسعت نعمت های او را پایان نخواهد بود.)

ناوبری کتاب