که خداوند فوق عمود زمان است و این چنین نیست که بگوییم از فلان زمان بوده و تا فلان زمان هم خواهد بود.برای اطلاع کامل به شرح خطبه اول مراجعه شود.
فرموده است: خدا "الاول الذی لم یکن له قبل" آن چنان اولی است که برای او قبلی وجود ندارد "فیکون شئ قبله" تا این که قبلش چیزی باشد، "و الاخر الذی لیس له بعد" و او آن چنان آخری است که برای او بعدی نیست "فیکون شئ بعده" تا این که بعدش چیزی باشد.
"و الرادع أناسی الابصار عن ان تناله او تدرکه"
(و او منع کننده مردمکهای چشمهاست از این که به ذات او برسند و یا او را درک نمایند.)
"اناسی" جمع "انسان" است، همچنین به سیاهی و مردمک چشم هم "انسان" گفته میشود که جمع آن "اناسی" است. "رادع" از ماده "ردع" به معنای مانع است؛ یعنی خداوند مانع از این است که مردمک چشمها به کنه ذات او برسند؛ به این معنا که خداوند ساختمان وجودی انسان را به گونه ای ساخته که برای او محال است کنه ذات خداوند را ببیند یا این که کنه ذات او را درک کند.
برتر از زمان و مکان بودن خداوند
"ما اختلف علیه دهر فیختلف منه الحال"
(برای او روزگار نچرخد تا در او تغییر حال پیدا شود.)
"ما اختلف علیه دهر"، مقصود از "دهر" در این عبارت "زمان" است؛ یعنی زمان در خدا راه ندارد و در او ایجاد اختلاف نمی کند؛ برای این که زمان مقدار حرکت، و حرکت مربوط به اجسام است و خداوند فوق جسم است، از این رو خداوند فوق زمان است؛ اگر زمان در خداوند راه داشت "فیختلف منه الحال" پس حالات