صفحه ۴۶۶

تصور کنیم، نباید به او ایمان بیاوریم و نباید او را عبادت کنیم ؟ آخر این چه انتظار بی جایی است که این مردم دارند؟

به هرحال سخن حضرت با حمد و ستایش خدا شروع می‎شود که: "الحمدلله الذی لایفره المنع و الجمود" مطلق حمد و ستایش مخصوص خدایی است که منع کردن و جمود داشتن از عطای به بندگان، اموال و ثروتهای او را زیاد نمی کند؛ خداوند این طور نیست که اگر نعمت های خود را به بندگان دهد از او کم شود و اگر ندهد زیادتر شود. "یفر" مثال واوی از ماده "وفر" به معنای زیاد می‎باشد، مال وافر به معنای مال زیاد است.

"و لایکدیه الاعطاء و الجود، اذ کل معط منتقص سواه، و کل مانع مذموم ماخلاه"

(و کم نمی کند او را بذل و بخشش؛ زیرا هر عطا کننده ای غیر از او اموالش کم می‎شود، و هر منع کننده ای جز او مورد مذمت است.)

"یکدیه" از ماده "کدی یکدی" به معنای "نقص" است، "کدت الارض" به معنای "زمین گیاه خود را نداد" است؛ حضرت می‎فرمایند: و این چنین نیست که عطا و بخشش خداوند مایه ناقص شدن و کم شدن ثروت او شود، خداوند با افراد دیگر فرق دارد، هر یک از افراد بشر با بذل و بخشش به دیگران از ثروتشان کم می‎شود، ولی خداوند این چنین نیست، خزائن خدا بی پایان است و با بذل و بخشش به دیگران اندک تغییری نمی کند، زیرا اعطای خداوند به نفس توجه و اراده اوست؛ همین که اراده کند بدهد وضع مالی شما خوب می‎شود. حضرت هم به همین جهت فرموده است: "اذ کل معط منتقص سواه" زیرا که مال و ثروت هر بخشنده ای غیر از خدا با عطا و بخشش کم می‎شود، "و کل مانع مذموم ماخلاه" و هر فرد دیگری که صاحب ثروت بوده و حاضر به عطا و بخشش نباشد، در نظر مردم مورد مذمت و سرزنش واقع می‎شود؛ برای این که منع خداوند از روی بخل نیست، بلکه او از روی حکمت و مصلحت به افرادی نمی دهد.

ناوبری کتاب