میباشند، اما جسم بودن آنها به این نیست که از عناصر این عالم ماده باشند؛ بالاخره به این اعتبار که آنها جسم اند به آنها اشباح گفته شده، و این خطبه را هم به همین اعتبار خطبه اشباح میگویند.
مرحوم سید رضی میگوید: "تعرف بخطبة الاشباح" این خطبه به خطبه اشباح معروف شده است "و هی من جلائل خطبه (ع)" و از خطبه های جلیل القدر حضرت علی (ع) است "و کان سأله سائل ان یصف الله حتی کأنه یراه عیانا" سائلی خواهش نمود که حضرت خداوند را به گونه ای توصیف کند که گویا او را با چشم میبیند "فغضب (ع) لذلک" پس آن حضرت به همین خاطر غضبناک شده و این خطبه را ایراد فرمودند.
توصیف منع و عطای خداوند
"الحمد لله الذی لایفره المنع و الجمود"
(سپاس خدایی را سزاست که نبخشیدن و عطا نکردن، اموال او را زیاد نمی گرداند.)
ابتدای این خطبه مانند بسیاری از خطبه های نهج البلاغه حمد و ثنای خداست، ولی اصل ایراد خطبه به خاطر جوابگویی به آن فردی است که چنین سؤالی نموده است. البته سؤال این شخص مانند سؤالی است که آن مرد بنی اسرائیلی از حضرت موسی (ع) کرده بود که: (ارنا الله جهرة)سوره نساء، آیه 153؛ و مجمع البیان، ج 2، ص 132 تا 134، ذیل آیه شریفه خدا را آشکارا به ما نشان بده؛ حضرت امیر(ع) به این دلیل غضبناک شده اند که این چه خواسته ای است که این مرد دارد و مگر باید خدایی را عبادت کرد که با چشم دیده شود؟ یا به گونه ای توصیف شود که مانند اجسام عالم ماده تجسم و تصور شود؟ و مگر چنین است که اگر نتوانستیم خدای عالم را با چشم ببینیم یا مانند توصیف اجسام دیگر او را