بودند بر منبر رفته و این خطبه را ایراد فرمودند.توحید صدوق، ص 48 به بعد؛ نهج البلاغه صبحی صالح، ص 124؛ و نهج البلاغه فیض الاسلام، ص 230
علت نامگذاری این خطبه چنین است که چون حضرت در این خطبه راجع به ملائکه سخن گفته از این رو آن را خطبه اشباح نامیده اند. "اشباح" جمع "شبح" به معنای جسم است. جسم مثالی، نه روح مجرد صرف است و نه جسم مادی که لمس شود؛ ما یک جسم طبیعی مادی داریم که با چشم دیده میشود و با دست هم لمس میشود، این جسم منحصر به همین عالم ماده است؛ یکی هم جسم مثالی است، نظیر آنچه انسان در خواب میبیند، در عالم خواب جسم شما در رختخواب است ولی شما میبینید که مثلا در باغ هستید، میوه میخورید، گردش میکنید و... آن جسم با این چشم دیده نمی شود ولی دارای طول و عرض و عمق است؛ به این جسم جسم برزخی گفته میشود و خواب هم نمونه عالم برزخ است، عالم برزخ که عالم مثال است از این عالم ماده خیلی وسیع تر میباشد.
ملائکة الله که در قرآن و احادیث ذکر آنها به میان آمده از نوع همین جسم مثالی هستند؛ یعنی با اجسام عالم طبیعت و ماده فرق دارند، از این روست که با این چشم دیده نمی شوند و با این بدن هم لمس نمی گردند ولی مسلما دارای جسم هستند، و لذا در قرآن فرموده است: (جاعل الملائکة رسلا اولی اجنحة مثنی و ثلاث و رباع)سوره فاطر، آیه 1؛ و مرحوم علامه در توضیح آیه در تفسیر المیزان (ج 17، ص 6 تا 13) و ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه (ج 6، ص 431) راجع به ملائکه بحثی آورده اند؛ همچنین شرح نهج البلاغه ابن میثم (ج 1، ص 156 به بعد) و منهاج البراعة (ج 2، ص 3، در شرح خطبه اول، و ج 6، ص 380) درباره ماهیت ملائکه و اصناف آنها توضیحی دارند؛ و ملاصدرا در مفاتیح الغیب، ص 341 تا 355 ماهیت و اقسام ملائکه را بیان میکند. آنها دارای دو، سه و چهار بالند؛ ملائکه هم جسم اند و هم دارای بال