کلمات حضرت واقف شده و به اعلمیت حضرت امیر(ع) اعتراف و اذعان نموده است، حق بزرگی را از حضرت امیر(ع) زیر پا گذاشته و در مقدمه کتابش میگوید: "الحمدلله الواحد العدل، الحمدلله الذی تفرد بالکمال... و قدم المفضول علی الافضل لمصلحة اقتضاها التکلیف..."شرح ابن ابی الحدید، ج 1، ص 3، این چه نسبت دروغی است که به خدا میدهید؟ کجا خداوند متعال بی سواد جاهلی را بر فاضل تر و اعلم مقدم داشته است ؟ اگر امر به دست خدا بوده که او به وسیله پیغمبراکرم (ص) رهبری و امامت بعد از رسول خود را تعیین کرده و شواهد و دلایل آن هم پیش شما و در کتب صحاح شما موجود است، و اگر امر دست خدا نبوده که پس چرا میگویی: "قدم المفضول علی الافضل"؟! کار را به خدا نسبت میدهی، هر عاقلی میداند که این کار از خدای علیم و بصیر قبیح است و هیچ گاه دست جامعه را در دست فردی که راه خود را تشخیص نمی دهد به عنوان راهنما و رهبری نمی گذارد، این شما مردم بودید که دست در دست هم گذاشته و آن حضرت را خانه نشین کردید و دیگران را بر حضرتش مقدم داشتید.
علت ایراد خطبه و وجه نامگذاری آن
درباره علت ایراد این خطبه چنین آمده است که مسعدة بن صدقة از امام صادق (ع) نقل کرده است: روزی یکی از اصحاب حضرت امیرالمؤمنین (ع) به آن حضرت عرض کرد: خدا را آن چنان برای ما توصیف کن که دوستی و معرفت ما درباره او زیاد گردد؛ و در نقل دیگر آمده است شخصی به حضرت عرض کرد: آن چنان خدا را برای ما توصیف کن که گویا او را با چشم میبینیم، حضرت به غضب درآمده و اعلام "الصلاة جامعة" نمودند، پس به قدری مردم اجتماع کردند که مسجد کوفه پر از جمعیت شد، آنگاه حضرت علی در حالی که غضبناک