همه آنها را گفته اید، اما نفس پیغمبر(ص) یک تأثیر دیگری داشت و خدا یک قدرت قبولی به او داده بود که خواهی نخواهی تأثیر کلامش زیاد بود، اما شما کلامتان آن تأثیر را ندارد.شرح ابن ابی الحدید، ج 6، ص 390
این یک کم لطفی است از ابن ابی الحدید، و شاید هم این کلام برخاسته از روح عدم قبول ولایت اهل بیت از جانب اوست، و همین سخن دلیلی است بر رد گفته آنهایی که میگویند "ابن ابی الحدید شیعه بوده است". به هرحال جواب ابن ابی الحدید این است که:
عظمت پیامبر(ص) به جای خود، ولی اولا: پیغمبراکرم (ص) هم این طور نبود که هر کسی سخن او را میشنید به او ایمان میآورد؛ بهترین شاهد بر این مدعا کفار قریش بودند که با وجود این که پیغمبر(ص) رسما آنها را دعوت کرده و حتی در مجلسی از آنها ضیافت هم فرمود و از آنها خواست به او ایمان بیاورند، باز هم در حدی با آن حضرت مخالفت کردند و کمر به قتل او بستند که ناگزیر به ترک مکه و مهاجرت به مدینه شدند؛ و جنگهای دیگری هم که در ارتباط با اسلام به وسیله کفار و منافقین انجام شده به همین خاطر بوده که آنها نمی خواستند زیر بار گفته رسول خدا(ص) بروند.
و ثانیا: همین ابوبکر و عمر و عثمانی که مراد و مقصود شمایند، این بلا را به سر علی (ع) آوردند که کسی برای آن حضرت ارزشی قائل نباشد! آیا اگر ابوبکر و عمر بلافاصله پس از رحلت حضرت رسول (ص) امیرالمؤمنین (ع) را هتک حرمت نمی کردند، اگر آن هجوم به درب خانه علی (ع) و آتش زدن آن نبود، اگر ریسمان بر گردن حضرت علی (ع) نینداخته و او را با وضع ذلت باری برای گرفتن بیعت به مسجد نبرده بودند، و اگر سیلی به صورت حضرت فاطمه (س) نزده و فدک را از او