صفحه ۴۴

(و اگر حق از باطل جدا می‎شد و در میان باطل پنهان نمی بود دشمنان نمی توانستند از آن بدگویی کنند، ولی چون پاره ای از حق و پاره ای از باطل گرفته و با هم ممزوج می‎شوند، پس آنگاه است که شیطان بر دوستان خود مسلط می‎شود.)

"و لو ان الحق خلص من الباطل"در نسخه فیض الاسلام "خلص من لبس الباطل" نقل شده است؛ یعنی اگر حق به باطل پوشیده نگردد. و اگر حق از باطل خالص می‎شد و حق خالص بود "انقطعت عنه السن المعاندین" زبان آدمهای دارای عناد و لجاج کوتاه می‎شد چون با عقل و منطق موافق بود، "ولکن یؤخذ من هذا ضعث و من هذا ضعث" لیکن پاره ای از این و پاره ای از آن گرفته می‎شود و با هم آمیخته می‎شوند و روی آن هم تبلیغ می‎کنند تا به خورد جامعه بدهند، ولی آدمهای زیرک و متقی تحقیق می‎کنند و حق را پیدا می‎کنند.

"فهنالک یستولی الشیطان علی اولیائه" در اینجاست که شیطان مسلط بر دوستان خود می‎شود؛ وقتی حق و باطل با هم مخلوط شد، جدا کردن حق از باطل مشکل است و روی همین حساب تشخیص دهندگان حق از باطل کم هستند، شیطان هم از این موقعیت سوء استفاده می‎کند و بسیاری از مردم را فریب می‎دهد. ضمنا در بعضی نسخه ها به جای "فیمزجان" "فیخرجان" است ولی ظاهرا غلط است،نهج البلاغه عبده، ج 1، ص 95، خطبه 50 و در دو نسخه خطی خیلی قدیمی هم "فیمزجان" ثبت است.

"و ینجو الذین سبقت لهم من الله الحسنی"

(و کسانی که لطف خدا شامل حال آنها شده نجات می‎یابند.)

بلی در صورتی که حق با باطل، و باطل با حق آمیخته شد، شیطان از فرصت استفاده می‎کند و بسیاری را فریب می‎دهد، یک عده هم نجات پیدا می‎کنند و

ناوبری کتاب