سالیان زیادی بود که مردم در خواب فرو رفته بودند و دنیا در جنگ و ستیز بود و از نورانیت و معنویت، انسانیت و رحم و مروت خبری نبود. حدود ششصد سال بین حضرت عیسی (ع) و حضرت محمد(ص) فاصله شده بود و در این مدت ارشادی وجود نداشته است. بعد از این فترتی که وجود داشته و ظلم و جهل همه جا را فراگرفته، حالا حضرت محمد(ص) آمده و به آن همه اختلاف و جنگ و ستیز و بی رحمی پایان داده و دنیا را گلستان کرده است.
"ارسله علی حین فترة من الرسل" در زمانی که یک فاصله طولانی میان پیامبران افتاده بود خدا آن پیامبر را فرستاد، "و طول هجعة من الامم" و در زمانی که خواب امتها طول کشیده بود. منظور این نیست که مردم در طول این ششصد سال در خواب بوده اند، بلکه وقتی مدتی طول کشید و هشدار دهنده ای از طرف خداوند نیامد، مردم را خواب غفلت فراگرفت و این خواب غفلت برای آنها طول کشید.
"و اعتزام من الفتن" و در این روزگار فتنه ها هم روز به روز رو به هجوم آوردن بود. "اعتزام" از ماده "عزم" به معنای تصمیم گرفتن است. حضرت در این جمله یک اسناد مجازی به کار برده اند، یعنی اسناد اعتزام و تصمیم گرفتن را به فتنه داده اند. "و انتشار من الامور" و باز در این مدت امور مردم از هم گسیخته و متفرق شده بود. چون یک حکومت حقی در میان مردم نبود، آنان نیز با هم اتحاد و اتفاقی نداشتند و امور مردم از هم متلاشی شده بود. "و تلظ من الحروب" و جنگها هم شعله ور بود. "تلظ" به معنای شعله ور شدن آتش جنگ است. خلاصه در یک چنین زمانی خداوند پیغمبر خاتم (ص) را فرستاد و ما باید قدردان این نعمت باشیم.
"و الدنیا کاسفة النور، ظاهرة الغرور، علی حین اصفرار من ورقها، و ایاس من ثمرها، و اغورار من مائها"
(و نور دنیا پنهان شده، و فریب آن ظاهر گشته بود، با این که برگش زرد شده، و از ثمره آن سودی نمی بردند، و آب آن خشکیده بود.)