دنیا تا آخر مال بنی امیه است. "معقولة" از ماده "عقال" به معنای آن چیزی است که به وسیله آن پای شتر را میبندند تا از جای خود حرکت نکند؛ یعنی گمان کننده گمان میکند که حکومت و ریاست این دنیا به پای بنی امیه بسته شده و آنها را در این مقام استوار کرده است.
"تمنحهم درها" آن چنان به نفع آنهاست که همه شیرش را به آنها بخشیده است. حضرت امیر(ع) در این جمله دنیا را به شتر شیرده تشبیه فرموده که شیر خود را به صاحبش میبخشد. "تمنح" از "منح" به معنای بخشیدن است. بلی گویا چنین است که دنیا همه خیر و خوبی های خود را سرازیر بنی امیه کرده است؛ "و توردهم صفوها"، "صفو" به معنای آب صاف و خالص است، این جمله هم کنایه از همه خیر و خوبی های دنیاست. حکومت هزار ماه مملکت اسلام در دست بنی امیه بوده و طبیعی است که همه اموال و ثروتها، همه قدرت و ریاست و خلاصه همه اختیارات در دست بنی امیه باشد؛ و هر کسی هم که میدیده، خیال میکرده است که این حکومت برای همیشه در دست آنهاست.
"و لایرفع عن هذه الامة سوطها، و لا سیفها"
(و هر گمان کننده ای گمان میکند که تازیانه و شمشیرهای بنی امیه از این امت برداشته نخواهد شد.)
"و لایرفع عن هذه الامة سوطها و لا سیفها" و هر کسی خیال میکند که این ظلم و ستم بنی امیه برای همیشه بر سر این امت سایه افکنده است. شاید این مطالب را حضرت در اواخر عمر خود مطرح کرده است، آن وقتی که معاویه به اطراف حکومت حضرت امیرالمؤمنین (ع) شبیخون میزد و غارت میکرد و نا امنی به وجود میآورد، این امر به گونه ای شده بود که بسیاری از دوستداران و علاقه مندان حضرت امیر(ع) هم خیال میکردند حکومت به دست بنی امیه میافتد و برای همیشه حکومت به دست بنی امیه است، از این رو فرموده است: