پر جرأت میکنند، "و یهون کبیر الجرائم" و گناهان بزرگ را سست جلوه میدهند. این جمله عبارت دیگری از جمله قبل است و معنای آن همان است.
"یقول: "اقف عند الشبهات" و فیها وقع، "و اعتزل البدع" و بینها اضطجع، فالصورة صورة انسان، و القلب قلب حیوان"
(می گوید: "از شبهات خودداری میکنم" در حالتی که در آنها افتاده است، "و از بدعتها کناره میگیرم" در حالتی که در وسط آنها خوابیده است، پس صورت او صورت انسان، و دل او دل حیوان است.)
باز از اوصاف چنین فردی که طرف مقابل عبد صالح خدا قرار دارد این است که میگوید: "اقف عند الشبهات" من در جاهای شبهه ناک توقف میکنم و از شبهه اجتناب میکنم، "و فیها وقع" در حالتی که در متن شبهات است؛ و علت آن این است که وقتی علم ندارد، نمی تواند تشخیص دهد که فلان کار شبهه ناک است یا نه.
و میگوید: "اعتزل البدع" از بدعتها دوری میکنم "و بینها اضطجع" در حالتی که میان بدعتها خوابیده است؛ مقصود این است که هرچه اطراف اوست بدعت است. این ادیان باطل و این علمای باطلی که در جهان وجود دارند و این فتواهای باطلی که میدهند نوعا بدعت است، ولی خیال میکنند که از بدعت دور هستند.
"فالصورة صورة انسان، و القلب قلب حیوان" این طور انسانها صورتشان صورت انسان است اما قلب آنها قلب حیوانات است، به ظاهر قیافه انسان دارند ولی در واقع خلق و خوی حیوان دارند.
با وجود اسباب هدایت، انحراف چرا؟
"لایعرف باب الهدی فیتبعه، و لا باب العمی فیصد عنه؛ فذلک میت الاحیاء"
(باب هدایت و راه راست را نمی شناسد تا پیروی نماید، و باب کوری و گمراهی را نشناخته تا از آن دوری گزیند، پس او مرده ای است در میان زنده ها.)
این افراد در ظاهر مدعیان هدایت هستند ولی در حقیقت "لایعرف باب الهدی