"فشرب نهلا" پس از سرچشمه هدایت آب زلال نوشیده و خود را سیراب نموده، نه این طور که مزاجش نخواهد و قطره قطره بخورد، بلکه یکدفعه و به یکباره نوشیده و خود را سیراب کرده است، "و سلک سبیلا جددا" و یک راه هموار و بدون پستی و بلندی را پیموده است.
دوری از افکار شهوانی
"قد خلع سرابیل الشهوات، و تخلی من الهموم الا هما واحدا انفرد به، فخرج من صفة العمی، و مشارکة اهل الهوی، و صار من مفاتیح ابواب الهدی، و مغالیق ابواب الردی"
(لباسهای شهوات و هوای نفس را از تن درآورده، و از همه منظورها خود را تهی کرده و مقصودی ندارد مگر یکی، پس از کوری و مشارکت با هواپرستان رهایی یافته، و خود از کلیدهای درهای هدایت و رستگاری و قفلهای درهای هلاکت گردید.)
همه این جملات تشبیهات و استعارات هستند. "قد خلع سرابیل الشهوات" پوشش های هواهای نفسانی را از تن خود خارج کرده است. انسانی که متابعت از شهوات خود میکند، مثل این است که تمایلات نفسانی مانند یک پیراهن او را احاطه کرده باشد. مقصود این است که چنین فردی شهوات و تمایلات نفسانی را از خود دور کرده است.
"و تخلی من الهموم الا هما واحدا انفرد به" ما که در دنیا هستیم هر کدام به فکر خواسته ای هستیم که به این فکر و اندیشه "هم" اطلاق شده است؛ هم یکی مال و ثروت دنیاست، هم دیگری مقام و ریاست دنیاست، یکی دنبال خانه و زندگی است، دیگری در فکر فرزند و عده و عده است، اما چنین فردی همه این هم و غم ها را از دل بیرون کرده "الا هما واحدا" مگر یک هم، آن هم همی که "انفرد به" فقط منحصر به اوست؛ یعنی هم او فقط این است که وظیفه اش را بشناسد و به آن عمل نماید.