برای هدایت شما فرستاده در حالی که این کتاب بیانگر هر چیزی هست. البته این جمله با کلام حضرت رسول (ص) که در حدیث "ثقلین" فرموده است: "انی تارک فیکم الثقلین: کتاب الله و عترتی..." منافات ندارد، اینجا فقط قرآن را میگوید، و بیان کنندگان قرآن هم عترت هستند.
"و عمر فیکم نبیه ازمانا" و پیغمبرش را مدت زمانی در میان شما عمر داد، از شصت و سه سال عمر رسول خدا(ص) بیست و سه سال آن مربوط به پیغمبری آن حضرت بود که در میان مردم بود و با آنها زندگی میکرد، و در این مدت راه و روش دینداری را به مردم یاد داد.
"حتی اکمل له و لکم فیما انزل من کتابه" تا این که در این مدت با آیاتی که فرستاد، کامل کرد برای او و برای شما "دینه الذی رضی لنفسه" آن دینی را که خودش به آن راضی بود. خلاصه کلام این است که: خداوند با عمر دادن به پیغمبر(ص) و نازل کردن آیات قرآن، دینی را که خود دوست میداشت برای هدایت افراد بشر تکمیل فرمود.
"و انهی الیکم علی لسانه محابه من الاعمال و مکارهه و نواهیه و اوامره، فالقی الیکم المعذرة ، و اتخذ علیکم الحجة ، و قدم الیکم بالوعید، و انذرکم بین یدی عذاب شدید"
(و به زبان آن حضرت آنچه را دوست داشت از اعمال نیکو و آنچه را کراهت داشت از اعمال زشت و نواهی و اوامر خود به شما ابلاغ کرد، پس دیگر جای عذر نگذاشت، و حجت را بر شما تمام کرد، و شما را تهدید کرد پیش از آن که قیامت بیاید، و ترساند پیش از آن که عذاب سخت برسد.)
"محاب" جمع "محب و محبة" به معنای دوست داشتن است، البته ممکن است اسم مکان باشد، یعنی چیزهایی که محل محبت خداوند است، کارهایی که حب خداوند روی آنها واقع میشود و به آنها تعلق گرفته است. "مکاره" یعنی آن چیزهایی که محل کراهت خداست. "انهی" فعل ماضی و از "نهایت" است؛