"فان الله سبحانه لم یخلقکم عبثا"، این خطاب به "الناس" است که در جمله قبل قرار دارد؛ یعنی ای مردم، خدایی که منزه از هر عیب و نقص است شما را بدون هدف و بیهوده خلق نفرموده است. در خلقت موجودات و جهان آفرینش هدفی در نظر بوده، هدف از خلقت انسان این بوده که در اثر تکامل موجود مجرد کاملی شود؛ هدف این بوده که از این قالب مادی، عقلی بیافریند که جبرئیل هم به گردش نرسد. "لم یخلقکم عبثا" نه بیهوده آفریده شده اید، "و لم یترککم سدی" و نه مهمل و بیهوده رها شده اید.
"و لم یدعکم فی جهالة و لا عمی" و خداوند شما را در جهالت و کوری باقی نگذاشته است، این طور نیست که شما بتوانید بگویید: من نمی دانستم، راه را برایتان مشخص کرده و راه صافی را جلوی شما گذاشته است.
"قد سمی آثارکم، و علم اعمالکم"، ظاهرا این دو عبارت نزدیک به هم هستند؛ یعنی کارهای شما را نام برده و اعمال شما را تعلیم کرده است؛ نام بردن آثار به تعیین کردن کارهایی مانند نماز، روزه، حج، جهاد و... است، و تعلیم اعمال هم همین است؛ "و کتب آجالکم" و اجلهای شما هم نزد خداوند معلوم است، هر کسی عمر معینی دارد، و در روز معینی هم این عمر به پایان میرسد.
قرآن و پیامبر بیان کننده همه چیز
"و انزل علیکم الکتاب تبیانا لکل شئ، و عمر فیکم نبیه ازمانا، حتی اکمل له و لکم - فیما انزل من کتابه - دینه الذی رضی لنفسه"
(و کتاب خود را برای شما بیانگر هر چیزی فرستاد، و روزگاری پیغمبرش را در میان شما زنده نگه داشت، تا این که دین خود را به آنچه در کتابش فرو فرستاده برای او و شما کامل ساخت، آن دینی که مورد رضایت او بود.)
"و انزل علیکم الکتاب تبیانا لکل شئ" مقصود قرآن است، خداوند قرآن را