پیدا نمی کنند؛ چون همه ما سوی الله محدود و خداوند نامحدود است، و مخلوق محدود قدرت احاطه بر خالق نامحدود را ندارد.
اینجا ابن ابی الحدید جمله ای را به عنوان فضیلت حضرت امیر(ع) بر سایر صحابه رسول خدا(ص) ذکر کرده که لازم است بشنوید. او میگوید: "و اعلم ان التوحید و العدل و مباحث الشریفة الالهیة، ما عرفت الا من کلام هذا الرجل، و ان کلام غیره من اکابر الصحابة لم یتضمن شیئا من ذلک اصلا، و لاکانوا یتصورونه، و لو تصوروه لذکروه، و هذه الفضیلة عندی اعظم فضائله (ع)"شرح ابن ابی الحدید، ج 6، ص 346 بدان که توحید و عدل و مباحث الهیات جز از کلام و سخنان این مرد (حضرت امیرالمؤمنین (ع" شناخته نشده، و سخنان هیچ یک از بزرگان صحابه رسول خدا(ص) کلا چیزی از این مسائل را در بر نداشت، اصلا آنها این مسائل را تصور نمی کردند وگرنه یادآور میشدند، و این فضیلت در نظر من از بزرگترین فضائل حضرت امیر(ع) است.
انتفاع از مواعظ و نزدیک بودن مرگ
"منها: فاتعظوا عبادالله بالعبر النوافع، و اعتبروا بالا ی السواطع، و ازدجروا بالنذر البوالغ، و انتفعوا بالذکر و المواعظ"
(قسمتی از این خطبه است که فرمود: ای بندگان خدا از موعظه های سودمند پند بگیرید، و از آیه های درخشنده و آشکار عبرت گیرید، و از گناهان به وسیله ترساننده های رسا دوری کنید، و از یادآوریها و پندها بهره مند گردید.)
کلمه "منها" از کلام مرحوم سید رضی است. "من" برای تبعیض و "ها" به خطبه برمی گردد؛ یعنی بعضی از مطالب این خطبه در موعظه بندگان خداست.
"فاتعظوا عباد الله بالعبر النوافع"؛ "اتعظوا" از ماده "وعظ" و در اصل "اوتعظوا"