صفحه ۳۶۳

برای دیگران ظهور و بروز دارد.

خلاصه این زن همه جا اسمش سر زبانها افتاده بود و به قدری معروف شده بود که حتی در مدح او شعر گفته بودند، و چون ارزانتر از زنان دیگر می‎گرفت همیشه سرش شلوغ بود، گاهی اوقات هم در برخی جاها خودش را به سران و شخصیتها عرضه می‎کرد. نقل کرده اند که در یک طهر پنج نفر از سران مکه که دو نفر آنها ابوسفیان و عاص بن وائل بودند با او همبستر شدند و عمرو به وجود آمد. عاص از شخصیتهای مکه و خیلی پول خرج کن بود، ابوسفیان از شخصیت والاتری برخوردار بود اما قدری در پول خرج کردن حساب و کتاب داشته، خلاصه سر این که بچه مال کیست اختلاف پیدا شد؛ مرسوم هم این بوده که مادر بچه، بچه را به هر مردی نسبت می‎داده همان شخص پدر او حساب می‎شده، برای حل موضوع از آن زن پرسیدند بچه از کیست ؟ جواب داد: از عاص بن وائل است؛ ولی ابوسفیان این ادعا را نپذیرفته و اظهار نموده که من می‎دانم این بچه از نطفه من است.

نقل شده از مادر بچه پرسیدند: شخصیت ابوسفیان بیشتر است، چرا بچه را به او نسبت ندادی ؟ جواب داده بود: عاص بن وائل هم دارای شخصیت است هم آدم پول خرج کنی است و پول زیادی به من می‎داد، من به این حساب بچه را به او نسبت دادم.شرح ابن ابی الحدید، ج 6، ص 281 به بعد؛ و منهاج البراعة، ج 6، ص 80 به بعد

به هرحال مادر عمروعاص زن معروفه ای بوده و پدر او مردد بین پنج نفر است، و حضرت امیرالمؤمنین (ع) هم در این جمله او را به عمروبن عاص خطاب نفرموده، بلکه فرموده است "عجبنا لابن النابغة" تعجب است برای کسی که پسر زنی است که برای دیگران بروز و ظهور داشته و زن معروفه ای بوده است.

ناوبری کتاب