برای دیگران ظهور و بروز دارد.
خلاصه این زن همه جا اسمش سر زبانها افتاده بود و به قدری معروف شده بود که حتی در مدح او شعر گفته بودند، و چون ارزانتر از زنان دیگر میگرفت همیشه سرش شلوغ بود، گاهی اوقات هم در برخی جاها خودش را به سران و شخصیتها عرضه میکرد. نقل کرده اند که در یک طهر پنج نفر از سران مکه که دو نفر آنها ابوسفیان و عاص بن وائل بودند با او همبستر شدند و عمرو به وجود آمد. عاص از شخصیتهای مکه و خیلی پول خرج کن بود، ابوسفیان از شخصیت والاتری برخوردار بود اما قدری در پول خرج کردن حساب و کتاب داشته، خلاصه سر این که بچه مال کیست اختلاف پیدا شد؛ مرسوم هم این بوده که مادر بچه، بچه را به هر مردی نسبت میداده همان شخص پدر او حساب میشده، برای حل موضوع از آن زن پرسیدند بچه از کیست ؟ جواب داد: از عاص بن وائل است؛ ولی ابوسفیان این ادعا را نپذیرفته و اظهار نموده که من میدانم این بچه از نطفه من است.
نقل شده از مادر بچه پرسیدند: شخصیت ابوسفیان بیشتر است، چرا بچه را به او نسبت ندادی ؟ جواب داده بود: عاص بن وائل هم دارای شخصیت است هم آدم پول خرج کنی است و پول زیادی به من میداد، من به این حساب بچه را به او نسبت دادم.شرح ابن ابی الحدید، ج 6، ص 281 به بعد؛ و منهاج البراعة، ج 6، ص 80 به بعد
به هرحال مادر عمروعاص زن معروفه ای بوده و پدر او مردد بین پنج نفر است، و حضرت امیرالمؤمنین (ع) هم در این جمله او را به عمروبن عاص خطاب نفرموده، بلکه فرموده است "عجبنا لابن النابغة" تعجب است برای کسی که پسر زنی است که برای دیگران بروز و ظهور داشته و زن معروفه ای بوده است.